سروش ایزد به معنای نوا و ندای الهی و غیبی است. کتاب شریف نجم الثاقب از تذکره الائمه نقل کرده است: سروش ایزد نام موعود آخر الزمان در کتاب زمزم زردشت است. یعنی؛ آنها هم منتظرند تا آن منجی عالم بیاید و همه را نجات دهد، حال اسمش را هر چه گذاشتهاند. پیروان دیانت یهود را نیز قانع کرده اند که بعد از حضرت موسی پیامبری نخواهد بود.و آنکس که منظور این آیات است برای ترویج دیانت یهود مبعوث خواهد شد..پیشوایان دیانت مسیح هم اینگونه عمل کرده اند. با آنکه در موارد متعٌدد از کتاب مقدٌس از جمله …آیه 27 فصل 16 و آیه 30 فصل 24 و آیه 31 فصل 25 انجیل متٌی و آسه 13 فصل 16 و آیه های 26 و 30 فصل 14 انجیل یوحنا و آیه 27 فصل 21 انجیل لوقا بصراحت از آمدن پیامبری بعد از مسیح سخن می گوید. همه این آیات را ندیده گرفته و به استناد آیه 35 فصل 24 انجیل متٌی می گوید” آسمان و زمین زائل خواهند شد امٌا سخنان من زوال ندارد… پیروان دیانت مسیح را قانع کرده اند که بعد از حضرت مسیح پیامبر دیگری ظاهر نخواهد شد و دیانت مسیحی آخرین دیانت خداوند است! و آنکه می آید برای ترویج دیانت مسیح می آید. با توجه به ابن سوابق جای تعجب نیست که پیشوایان اسلام هم با نادیده گرفتن وعده های متعٌدد مندرج در قرآن مجید در باره ظهور بعد به مسلمانان اینگونه تلقین می کنند که حضرت محمد آخرین پیامبر و دیانت اسلام آخرین دیانت خداوند است و فیض هدایت الهی مقطوع شده است!. دلیلی که در اثبات این مطلب می آورند متکی بر آیه 40 سوره احزاب در قرآن است که می فر ماید” … ما کان محمدُ ابا احد من رجالکم و لکن رسول اللٌه و خاتم النبیٌین و کان الله بکلٌشیئی علیماً … محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست ولی او رسول خدااست و خاتم نبی ها و خدا به همه چیز دانا است. در این آیه ذکری از ختم رسالت نیست و معلوم نیست که پیشوایان اسلام بر اساس چه مبنا و شاهدی از کتب مقدسه ، رسالت و نبوت را معادل هم می دانند و به مسلمانان تلقین می کنند که چون حضرت محمد خاتم الانبیاء است ، پس خاتم الرُسل هم هست و بعد از او پیامبر دیگری مبعوث نخواهد شد؟.
مقالعه مرتبط
ظهور موعود در کتب مقدسه زردشتیانبشارات ظهور موعود در کتب مقدسه زردشتیان تمام ادیان و مذاهب الهی منتظرند که در آخرالزمان موعود و نجات دهنده ای ظهور کند و روی زمین را از بدیها و زشتیها پاک نموده ، عدالت و نیکی را در روی کره ارض مستقر نماید. چنانکه ” برهمنان منتظر کریشنای موعود و بودائیان چشم به راه بودای پنجم و یهودیان منتظر ظهور مسیح و عیسویان انتظار ظهور فارقلیط (پاراکلیتوس) و مسلمانان منتظر ظهور مهدی هستند.
زردشتیان که پیرو حضرت زردشت پیامبر ایرانی و آریائی هستند ، منتظر سه موعودند که باید با علامات معینه و در زمان مقرر در مشرق زمین ظاهر شوند. (1)
در کتب مقدسه زردشتیان اصولا به جانشین های حضرت زردشت نام (سیوشانس) و یا (سوشیانس) و یا ( سوشیانت) داده اند که به معنی سود رساننده و به عبارت دیگر رهاننده و نجات دهنده آمده است.
در گاتها چندین بار حضرت زردشت خود را سوشیانس می خواند و غالبا در گاتها کلمه سوشیانس به صیغه جمع به معنی نجات دهندگان آمده که منظور آن حضرت اشاره به یاران و مبلغین دین خود می باشد . در سایر قسمت های اوستا نیز سوشیانس به صورت جمع آمده که منظور از آنها جانشین های حضرت زردشت می باشد ، که در تبلیغ و انتشار آئین مزدیسنا کوشش نموده و مردم را به راه راست هدایت فرموده اند. همچنین در اوستا از سوشیانس هایی نام برده شده که در آخرالزمان و روز قیامت و رستاخیز عظیم ظهور نموده و سلطنت اهورامزدا را تاسیس خواهند نمود.(2)
علیهذا زردشتیان برای وصول به روز موعود در نماز و دعاهای پنجگانه خود در هر شبانه روز از درگاه خداوند بی انباز درخواست می نمایند که آنان را به روز موعود رسانیده و به شناسایی موعود منتظر موفق بدارد.
زردشتیان در موقع خواندن نماز ، آیات مبارکه اوستا را به شرح زیر، مضمون بیان مبارکه، تکرار می کنند :” ای دانا اورمزد، همی باد تندرستی و نیکی و خرمی ، تا این دین رابه سیوشانس برسانم.” و در نیایش روزانه در اورمزد یشت، مضمون بیان مبارکه، می خوانند:” از بدیها دور دار و به خوبی برسان، سروش پاک را به فریاد ما برسان، ای دانا اورمزد، همی باد نیکی و فراخی نعمت تا این دین را به سیوشانس برسانم.” و در ورهرام یشت، مضمون بیان مبارکه، می فرماید:” ورهرام ، خدا نور داده را پرستش می کنم” و تا آخر آیه که می فرماید:” نسل مرا پاک گردان که تا ظهور سیوشانس پاک و نیکو بمانند.”
در فصل اول کتاب بندهش مذکور است که ” زردشتیان طول جهان را دوازده هزار سال می دانند که پس از خلقت عالم، مدت سه هزار سال اهورامزدا جهان را اداره می نمود ، و در سه هزار سال دوم ، اهریمن نیز در برابر اهورامزدا قرار داشت . در اول سه هزار سال سوم، کیومرث و یا اولین پیامبر آریائی مبعوث گردید. بیشتر بخوانید 👎
ظهور موعود در کتب مقدسه زردشتیانبشارات ظهور موعود در کتب مقدسه زردشتیان تمام ادیان و مذاهب الهی منتظرند که در آخرالزمان موعود و نجات دهنده ای ظهور کند و روی زمین را از بدیها و زشتیها پاک نموده ، عدالت و نیکی را در روی کره ارض مستقر نماید. چنانکه ” برهمنان منتظر کریشنای موعود و بودائیان چشم به راه بودای پنجم و یهودیان منتظر ظهور مسیح و عیسویان انتظار ظهور فارقلیط (پاراکلیتوس) و مسلمانان منتظر ظهور مهدی هستند.
زردشتیان که پیرو حضرت زردشت پیامبر ایرانی و آریائی هستند ، منتظر سه موعودند که باید با علامات معینه و در زمان مقرر در مشرق زمین ظاهر شوند. (1)
در کتب مقدسه زردشتیان اصولا به جانشین های حضرت زردشت نام (سیوشانس) و یا (سوشیانس) و یا ( سوشیانت) داده اند که به معنی سود رساننده و به عبارت دیگر رهاننده و نجات دهنده آمده است.
در گاتها چندین بار حضرت زردشت خود را سوشیانس می خواند و غالبا در گاتها کلمه سوشیانس به صیغه جمع به معنی نجات دهندگان آمده که منظور آن حضرت اشاره به یاران و مبلغین دین خود می باشد . در سایر قسمت های اوستا نیز سوشیانس به صورت جمع آمده که منظور از آنها جانشین های حضرت زردشت می باشد ، که در تبلیغ و انتشار آئین مزدیسنا کوشش نموده و مردم را به راه راست هدایت فرموده اند. همچنین در اوستا از سوشیانس هایی نام برده شده که در آخرالزمان و روز قیامت و رستاخیز عظیم ظهور نموده و سلطنت اهورامزدا را تاسیس خواهند نمود.(2)
علیهذا زردشتیان برای وصول به روز موعود در نماز و دعاهای پنجگانه خود در هر شبانه روز از درگاه خداوند بی انباز درخواست می نمایند که آنان را به روز موعود رسانیده و به شناسایی موعود منتظر موفق بدارد.
زردشتیان در موقع خواندن نماز ، آیات مبارکه اوستا را به شرح زیر، مضمون بیان مبارکه، تکرار می کنند :” ای دانا اورمزد، همی باد تندرستی و نیکی و خرمی ، تا این دین رابه سیوشانس برسانم.” و در نیایش روزانه در اورمزد یشت، مضمون بیان مبارکه، می خوانند:” از بدیها دور دار و به خوبی برسان، سروش پاک را به فریاد ما برسان، ای دانا اورمزد، همی باد نیکی و فراخی نعمت تا این دین را به سیوشانس برسانم.” و در ورهرام یشت، مضمون بیان مبارکه، می فرماید:” ورهرام ، خدا نور داده را پرستش می کنم” و تا آخر آیه که می فرماید:” نسل مرا پاک گردان که تا ظهور سیوشانس پاک و نیکو بمانند.”
در فصل اول کتاب بندهش مذکور است که ” زردشتیان طول جهان را دوازده هزار سال می دانند که پس از خلقت عالم، مدت سه هزار سال اهورامزدا جهان را اداره می نمود ، و در سه هزار سال دوم ، اهریمن نیز در برابر اهورامزدا قرار داشت . در اول سه هزار سال سوم، کیومرث و یا اولین پیامبر آریائی مبعوث گردید.
چون در اثر طغیان اهریمن، دنیا را ظلم و جور فرا گرفته بود، در اول سه هزار سال چهارم حضرت زردشت اسپنتمان از طرف اهورامزدا به پیامبری بر انگیخته شد که عهد سلطنت پیامبران ایرانی و آریائی است.
در طول سه هزار سال چهارم و پس از رسالت حضرت زردشت دو تن از موعودهای آن حضرت ظهور خواهند نمود . در پایان عهد چهارم و در زمانی که جهان دچار پنجه قهر و کین اهریمن گردیده و دنیا را ظلم و بی عدالتی فرا گرفته است ، موعود سوم به نام سیوشانس ظهور نموده، روز قیامت و رستاخیز عظیم برپا خواهد شد ، مردگان را برانگیخته و جهان معنوی را خواهد آراست.(3) به موعودهای سه گانه حضرت زردشت به طور اعم سیوشانس گفته اند ، ولکن در غالب بشارات کلمه سیوشانت، برای آخرین موعود اختصاص یافته و او را آخرین مخلوق اهورامزدا ذکر کرده اند.
در یسنای 26 فقره 10 آمده است:” ما به فروهر پاکان از نخستین بشر ، کیومرث تا به سیوشانس درود می فرستیم.”
در زامیاد یشت فقره 22 می فرماید:” فرکیانی توانا را می ستائیم که به ایزدان مینوی و جهانی مختص است، و در آینده به مردانی که هنوز متولد نشده اند، کسانی که سیوشانسهای نو کننده جهانند مختص خواهد بود.”(4)و در یسنای 59 فقره 28 آمده است:” به بهرام آفریده مزدا درود می فرستیم و به سیوشانت پیروزگر درود می فرستیم.”
در کلیه این بشارات، منظور از سیوشانت، موعود آخرالزمان به نام ” استوت ارته ” و یا بهرام ورجاوند و یا شاه بهرام می باشد. و همتانطور که ذکر شد در ورهرام یشت می فرماید:( ورهرام، خدا نور داده را پرستش می کنیم) که کلمه ورهرام، به معنی ” نور خدا ” می باشد. ظهور هوشیدر بامی هوشیدر بامی اولین موعود و فرستاده اهورامزدا بعد از حضرت زردشت می باشد که به وعده خدا، چون برانگیخته شود به مکالمه با اهورامزدا موفق گردیده و وحی خدا بر او نازل شود و به نو نمودن دنیا اقدام نماید.
علامت ظهور وی آن است که در مدت ده شبانه روز، خورشید در وسط آسمان غیر متحرک خواهد ایستاد و به هفت کشور روی زمین نور خواهد پاشید. آنکه دلش با خدا نیست، از دیدن این خارق العاده ، زهره خود را باخته و از هول و هراس جان خواهد سپرد. زمین از ناپاکان تهی گردد و خورشید به تدریج به مقام اول خود گراید به همان جایی که در .. http://taiziz.car.blog/2021/03/20/%d8%a8%d8%b4%d8%a7%d8%b1%d8%a7%d8%aa-%d8%b8%d9%87%d9%88%d8%b1-%d9%85%d9%88%d8%b9%d9%88%d8%af-%d8%af%d8%b1-%d8%a2%d8%a6%db%8c%d9%86-%d8%b2%d8%b1%d8%af%d8%b4%d8%aa/
ظهور موعود در کتب مقدسه زردشتیان بشارات ظهور موعود در کتب مقدسه زردشتیان تمام ادیان و مذاهب الهی منتظرند که در آخرالزمان موعود و نجات دهنده ای ظهور کند و روی زمین را از بدیها و زشتیها پاک نموده ، عدالت و نیکی را در روی کره ارض مستقر نماید. چنانکه ” برهمنان منتظر کریشنای موعود و بودائیان چشم به راه بودای پنجم و یهودیان منتظر ظهور مسیح و عیسویان انتظار ظهور فارقلیط (پاراکلیتوس) و مسلمانان منتظر ظهور مهدی هستند.
زردشتیان که پیرو حضرت زردشت پیامبر ایرانی و آریائی هستند ، منتظر سه موعودند که باید با علامات معینه و در زمان مقرر در مشرق زمین ظاهر شوند. (1)
در کتب مقدسه زردشتیان اصولا به جانشین های حضرت زردشت نام (سیوشانس) و یا (سوشیانس) و یا ( سوشیانت) داده اند که به معنی سود رساننده و به عبارت دیگر رهاننده و نجات دهنده آمده است.
در گاتها چندین بار حضرت زردشت خود را سوشیانس می خواند و غالبا در گاتها کلمه سوشیانس به صیغه جمع به معنی نجات دهندگان آمده که منظور آن حضرت اشاره به یاران و مبلغین دین خود می باشد . در سایر قسمت های اوستا نیز سوشیانس به صورت جمع آمده که منظور از آنها جانشین های حضرت زردشت می باشد ، که در تبلیغ و انتشار آئین مزدیسنا کوشش نموده و مردم را به راه راست هدایت فرموده اند. همچنین در اوستا از سوشیانس هایی نام برده شده که در آخرالزمان و روز قیامت و رستاخیز عظیم ظهور نموده و سلطنت اهورامزدا را تاسیس خواهند نمود.(2)
علیهذا زردشتیان برای وصول به روز موعود در نماز و دعاهای پنجگانه خود در هر شبانه روز از درگاه خداوند بی انباز درخواست می نمایند که آنان را به روز موعود رسانیده و به شناسایی موعود منتظر موفق بدارد.
زردشتیان در موقع خواندن نماز ، آیات مبارکه اوستا را به شرح زیر، مضمون بیان مبارکه، تکرار می کنند :” ای دانا اورمزد، همی باد تندرستی و نیکی و خرمی ، تا این دین رابه سیوشانس برسانم.” و در نیایش روزانه در اورمزد یشت، مضمون بیان مبارکه، می خوانند:” از بدیها دور دار و به خوبی برسان، سروش پاک را به فریاد ما برسان، ای دانا اورمزد، همی باد نیکی و فراخی نعمت تا این دین را به سیوشانس برسانم.” و در ورهرام یشت، مضمون بیان مبارکه، می فرماید:” ورهرام ، خدا نور داده را پرستش می کنم” و تا آخر آیه که می فرماید:” نسل مرا پاک گردان که تا ظهور سیوشانس پاک و نیکو بمانند.”
در فصل اول کتاب بندهش مذکور است که ” زردشتیان طول جهان را دوازده هزار سال می دانند که پس از خلقت عالم، مدت سه هزار سال اهورامزدا جهان را اداره می نمود ، و در سه هزار سال دوم ، اهریمن نیز در برابر اهورامزدا قرار داشت . در اول سه هزار سال سوم، کیومرث و یا اولین پیامبر آریائی مبعوث گردید.


در همین زمان ظهور حضرت باب تاریخ مصادف با
.
جنگ های داخلی امریکا
بود و
اسلحه بزرگترین تجارت خلافکاران بود. به
سبب اینکه بعضی از شهرها در نزدیکی مرز واقع شده بودند از این تجارت به خوبی بهره می بردند. در دوره ای که جنگ میان جنوب و شمال قاره
آمریکا در جریان بود بسیاری از گانگسترها به قانون شکنی عادت کرده بودند در زمانی که هنوز آمریکا تبدیل به این آمریکا قدرتمند امروز نشده بود،
دو قشر بزرگ، تشکیل دهنده اصلی این کشور بودند
. در جنوب ایالت هایی با مردمانی تندخو و مکزیکی که از نسل سرخپوستان بودند
و به ایالت های برده معروف بودند
و در شمال و همچنین شرق، ایالت هایی با مردمانی که از نسل تاجران و استعمارگران بریتانیایی بودند
و به یانکی ها شهرت داشتند
. در زمانی که قانون برای این کشور هنوز معنا پیدا نکرده بود، ایالت های جنوبی برده داری می کردند
و از برده های آفریقایی به رایگان بهره می بردند.
اما ایالت های شمالی که اندکی پیشرفته تر بودند، در صدد قانون مند شدن بودند.
آبراهام لینکلن رئیس جمهور ایالت های شمالی بود
و جفرسون دیویس رئیس جمهور یازده ایالت جنوبی بود
. این یازده ایالت علاقه ای به قانون ترک برده داری نداشتند
به همین علت، میان این دو قشر، جنگ سختی در گرفت.
ایالت های شمالی با یونیفرم های سرمه ای و ایالت های جنوبی با یونیفرم های خاکستری
تجهیز شده بودند. در طی این جنگ خون زیادی ریخته شد
اما سود اصلی را خلافکاران و گانگستر ها بردند.
آن ها که به دور از جنگ در پی دزدی و تجارت غیر قانونی بودند، توانستند دوره ای را در تاریخ رقم بزنند که ما امروزه آنرا با نام وسترن میشناسیم
. در سال 1864 ایالت های شمالی توانستند که پایتخت جنوبی ها، ریچموند را فتح کنند.
جنرال لی که فرماندهی نیرو های نظامی جنوبی ها را بر عهده داشت، به علت نداشتن مهمات و سرباز به اندازه کافی، بالاخره در 9 آوریل 1865 تسلیم شد
و جنگ به سود یانکی ها پایان یافت.
یکی از نمونه های داستانی واقعی در فیلم های یک مشت دلار بود که
پس از موفقیت فیلم (یک مشت دلار 1964)، فیلم (به خاطر چند دلار بیشتر 1965) ساخته شد و سپس چهارمین فیلم برتر تاریخ، یعنی فیلم (خوب، بد، زشت 1966) ساخته شد که با گذشت ۵۰ سال، هنوز هم نماد اصلی ژانر وسترن است. یک مشت دلار فیلمی است که لوکیشن زیادی ندارد و تمام اتفاقات فیلم، در یک شهر مرزی به وقوع می پیوندد.
آبراهام لینکلن در پی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۱۸۶۰ به ریاست جمهوری آمریکا رسید. این دوران مصادف بود با جنگ داخلی آمریکا، که در این دوران نزدیک به ۶۰۰٬۰۰۰ نفر جان باختند.
جنگ هاي داخلي آمريكا كه بين ايالات جنوبي و شمالي آن كشور در نيمه دوم قرن نوزدهم بين سال هاي 1861 الي 1865 ميلادي صورت گرفت و به مدت چهار سال به طول انجاميد خونين ترين، بزرگترين، وحشيانه ترين، و پرقساوت ترين جنگ داخلي دنياي غرب در آن قرن بود.
از 31 ميليون جمعيت آن روز آمريكا بيش از 620 هزار سرباز و افسر نظامي در نبردهاي مختلف دو طرف كشته و بيش از يك ميليون و يكصد هزار نفر از نظاميان زخمي شدند. در اين نبردها صدها هزار نفر غيرنظامي بي گناه به علت جنگ، شيوع امراض مختلف، بيماري و گرسنگي جان باختند و ميليون ها نفر آواره و بي خانمان شدند. جنگ هاي داخلي ايالات متحده جنگ آمريكا عليه خود بود نه عليه بيگانگان.
طبق آمار رسمي منتشر شده، تلفات جاني نظامي آمريكا در اين جنگ ها از مجموع تمام تلفات نظامي اين كشور، از آغاز استقلال ايالات متحده در اواخر قرن هيجدهم تا جنگ هاي كره و ويتنام (از جمله جنگ هاي آمريكا با انگلستان، مكزيك، اسپانيا، و جنگ هاي جهاني اول و دوم) بيشتر بوده است.
براي مثال، تلفات نظامي آمريكا در جنگ استقلال طلبانه (1775 الي 1783 ميلادي) 4435 نفر، در جنگ جهاني اول (1917 الي 1918 ميلادي) 516،116 نفر، در جنگ جهاني دوم (1941الي 1945 ميلادي) 399،405 نفر، در جنگ كره (1950 الي 1953 ميلادي) 746،33نفر، و در جنگ ويتنام (1964 الي 1973 ميلادي) 152،58 نفر بود. تلفات نظامي جنگ هاي چهارساله داخلي آمريكا با مقايسه با جمعيت آن روز ايالات متحده بسيار بالا بوده است. به عبارت ديگر، اگر تلفات نظامي آمريكا در جنگ هاي داخلي را نسبت به جمعيت امروز آمريكا (309ميليون نفر) حساب كنيم، تلفات نظامي جنگ هاي داخلي و تجزيه طلبي از 6 ميليون نفر تجاوز مي كند. در مدت چهار سالي كه جنگ هاي داخلي آمريكا ادامه داشت بيش از دو ميليون سرباز و افسر از دو ارتش ايالات شمالي و جنوبي در آن شركت داشتند (حدود يك ميليون و سيصدهزار نفر از ايالات شمالي و 850 هزار نفر از ايالات جنوبي) و در پايان آن بيش از نصف اين عده كشته و زخمي شده بودند كه نزديك به يك سوم (بيش از 620هزار نفر) آن را كشته شدگان و يك پنجم آن (بيش از 475 هزار نفر) را زخمي شده ها تشكيل مي دادند.
علل اصلي جنگ هاي داخلي و جريان تجزيه طلبي در ايالات متحده در سه عامل اقتصادي، نژادي و سياسي نهفته بود. عامل اقتصادي تضاد و ناهماهنگي سيستم سرمايه داري مدرن و صنعتي ايالات شمالي امريكا با سيستم سرمايه داري قديمي، سنتي و كشاورزي ايالات جنوبي بود. در ايالات جنوبي كاشت پنبه، نخ ريسي، مالكيت زمين و مراتع حاصلخيز و خريد و فروش برده پايه ثروت و قدرت را تشكيل مي داد. بسياري از ساكنان ايالات جنوبي به ويژه طبقه ثروتمند و اشراف حاضر نبودند كه نظام جديد صنعتي و بازرگاني ايالات شمالي كه برده ها را رها كرده و به كارخانجات و كارگران روي آورده بودند، جايگزين نظام اقتصادي آنان گردد و به همين جهت در حفظ سيستم برده داري و حفظ پنبه زارهاي خود اصرار مي ورزيدند. مالكيت برده نه تنها نيروي كاري و انساني ايالات جنوبي را تشكيل مي داد بلكه خود يك منبع ثروت و درآمد به شمار مي رفت. خريد و فروش برده يك كالا محسوب مي شد.
عامل دوم، لغو بردگي در شمال و شورش و قيام براي رفع تبعيضات نژادي و اعطاي ابتدائي ترين حقوق بشر به جمعيت سياهپوستان در سراسر آمريكا بود. ايالات جنوبي با منسوخ كردن قانوني بردگي مخالفت مي كردند و ايالات صنعتي شمالي كه به توسعه اقتصادي و مالي خود در جنوب آمريكا علاقه مند بودند سيستم برده داري را سدي در رشد و نمو سرمايه داري مدرن مي ديدند.
عامل سياسي و علت سوم جنگ هاي داخلي و تجزيه طلبي در آمريكا تناقض قانون اساسي با ساختارهاي اجتماعي و تعصبات موجود در جامعه، به ويژه نقش دولت فدرال (مركزي) در مقابل دولت هاي ايالتي بود. نه تنها نظام بردگي با اصل اعلام شده در قانون اساسي كه «همه مردم يكسان خلق شده اند» در تضاد بود، بلكه كشور اعلام شده در سال 1789 ميلادي به نام «ايالات متحده امريكا» در حقيقت يك اتحاديه قانوني «دولتهاي ايالتي» محسوب مي گرديد. ملت واحد، يا به عبارت ديگر «ملل متحد امريكا» يك آرزوي موسسان اوليه «ايالات متحده آمريكا» بود. هر چند كه دولت هاي ايالتي در شمال و غرب قاره آمريكا توسعه پيدا كرده و تعداد ايالات متحده افزايش مي يافت، به همان اندازه نيز شمار و قدرت ايالات جنوبي در كنگره آمريكا (مجلس نمايندگان و سنا) و در سيستم دولت مركزي (فدرال) تقليل يافته و كم رنگ مي گرديد. جدائي 11 ايالت جنوبي از مجموع 34 ايالات موجود در سال 1861، و تجزيه آمريكا به دو دولت «ايالات متحده امريكا» و «ايالات كنفدرال آمريكا» با روساي جمهور و ارتش و كنگره و سياستگذاري داخلي و خارجي ويژه خود، در حقيقت بازتاب و پاسخ ايالات جنوبي به سه عامل ذكر شده بود.
برچسبها: آمریکا, جنگ, جنگ داخلی, شمال + نساعت 2:11 توسط محمد | نظرات
بین سالهای 1861 و 1865م، ایالات متحده به دلیل جنگ شدید داخلی بین ائتلاف ایالات جنوبی و اتحادیه ایالات شمالی، به رهبری آبراهام شمالی، به دو قسمت تقسیم شد. پیروزی ایالات شمالی، به دو قسمت تقسیم شد. پیروزی ایالات شمالی، به برده داری در جنوب خاتمه داده و یکپارچگی ملت آمریکا را تضمین نمود.
زیر نویس عکس
لباس نیروهای جنوبی
لباسهای هم شکل به رنگهای نخودی تا خاکستری متغیر بودند. رنگ لباس این پیاده نظام، نخودی است.
زیرنویس عکس
لباس نیروهای شمالی
لباسهای هم شکل آبی رنگ مرسوم بود. این تصویر یک سواره نظام است.
اتحادیه ایالات شمالی
ایالات شمالی تقریبا تمامی کارخانه های ایالات متحده را در اختیار خود داشتند و می توانستند تفنگ و سلاحهای سنگین تولید کنند. همچنین، دو سوم جمعیت آمریکا درشمال کشور زندگی می کردند. در جنگ داخلی آمریکا، تعداد کشته ها و زخمی های نیروهای اتحادیه شمالی بیشتر از نیروهای ائتلاف جنوبی بود، اما شمالیها می توانستند جای کشته ها و زخمی هایشان را با نیروهای تازه نفس پرکنند، در حالیکه جنوبی ها به علت تعداد کم نیروهایشان، قادر به انجام اینکار نبودند.
ائتلاف ایالات جنوبی
این ائتلاف متشکل از یازده ایالت جنوبی بود که در سالهای 1860 و 1861 م از اتحادیه ایالات شمالی جدا شدند. این ایالات عبارت بودند از: تگزاس، آلاباما، فلوریدا، کارولینای جنوبی، جورجیا، لوئیزیانا، می سی سی پی، آراکانزاس، کارولینای شمالی، تنسی و ویرجینیا، اقتصاد این ایالات به صادرات پنبه متکی بود. آنان پنبه را با استفاده از نیروی کار برده ها می کاشتند. طس جنگ داخلی آمریکا، جنوبی ها فقیر و گرسنه شدند.
آبراهام لینکلن
آبراهام لینکلن در سال 1809 م، در کنتاکی بدنیا آمد. وی یکی از بزرگترین رئیس جمهورهای کشور ایالات متحده آمریکا می باشد. در سال 1863 نطقی ایراد کرد که به «خطا به گتیز بورگ» معروف شد. این خطابه بخاطر ارائه تعریفی جامع از دموکراسی معروف شده است: «… حکومت مردم، به دست مردم، برای مردم» لینکلن در سال 1865 به قتل رسید.
زیر نویس عکس
برگزیده ای از «نطق گتیز بورگ»
برای تجلیل از مقام آبراهام لینکلن، شانزدهمین رئیس جمهور ایالا متحده، تندیس یاد بود وی در واشنگتن دی. سی، ساخته شده است.
نوامبر 1860م
«آبراهام لینکلن» عضو حزب جمهوریخواه که مخالف برده داری است، به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده انتخال می شود.
دسامبر 1860
ایالت «کارولینای جنوبی» از اتحادیه جدا می شود. ایالتهای جنوبی دیگر نیز بعد از مدت کوتاهی از اتحادیه جدا می شوند.
فوریه 1861
ایالتهای جنوبی، «ائتلاف ایالات جنوبی» را بوجود می آورند، و «جفرسون دیویس» را به عنوان رئیس جمهور خود انتخاب می کنند.
آوریل 1861
نیروهای جنوبی، شهر بندری «فورت سامتر» در «چارلستون» واقع در کارولینای جنوبی، را گلوله باران می کنند. این حادثه، باعث شروع جنگ داخلی آمریکا می شود.
ژوئیه 1861
نیروهای ائتلاف ایالات جنوبی، نیروهای اتحادیه ایالات شمالی را در منطقه «بول ران» در ایالت ویرحینیا، شکست می دهند.
آوریل ـ ژوئن 1862
ژنرال «توماس جکسون» که ملقب به «دیوار سنگی» بود، در نبردی چشمگیر در دره «شناندو» واقع در ایالت «ویرجینیا» نیروهای اتحادیه ایالات شمالی را شکست می دهد.
سپتامبر 1862
نبرد «آنتی تام» در ناحیه «شار پزبورگ» در ایالت مریلند صورت می گیرد. رابرت ئی. لی، فرمانده نیروهای ائتلاف ایالات جنوبی، مجبور به عقب نشینی به ویرجینیا می شود. در روز 22 سپتامبر، رئیس جمهور، لینکلن، ««اعلامیه لغو برده داری» را منتشر می کند. این اعلامیه، تمامی بردگان ایالات جنوبی را از تاریخ یکم ژانویه 1863، آزاد اعلام می کند.
دسامبر 1862
نبرد «فرد ریکز بورگ»، در ایالت ویرجینیا، با پیروزی نیروهای ائتلاف ایالات جنوبی به فرماندهی ژنرال «لی» تمام می شود. 13000 نفر از نیروهای اتحادیه ایالات شمالی زخمی می شوند.
ماه مه 1863
ژنرال «لی» به پیروزی چشمگیری در «چانسلر زویل»، واقع در ویرجینیا، نائل می شود. ارتش ژنرال «لی» تا شهر پنسیلوانیا پیش می رود.
ژوئیه 1863
حدود 50000 سرباز جان خود را در نبرد سه روزه «گتیز بورگ»، از دست می دهند. پیشروی ژنرال «لی» به سمت «پنسیلوانیا» متوقف شده و او مجبور می شود که به ویرجینیا برگردد. در روز چهارم ژوئیه، ژنرال «یولیسیز اس. گرانت»، شهر «ویکس بورگ» در «می سی سی پی» را فتح می کند. این پیروزی، شمالیها را به رودخانه «می سی سی پی» مسلط کرده و ایالتهای موتلفه جنوب را به دو نیم تقسیم می کند.
ماه مه 1864
نبرد «ویلدرنس» (بیابان)، درنزدیکی «چانسلرزویل» در ایالت ویرجینیا اتفاق می افتد. در نبرد خونین، نیروهای ژنرال «گرانت» در مقابل نیروهای ژنرال «لی» قرار می گیرند که در نتیجه، 17000 سرباز شمالی و 11000 سرباز جنوبی کشته می شوند. علی رغم تعداد زیاد مجروحین، نیروهای ژنرال «گرانت»، نیروهای جنوب را تا پایتختشان، «ریچموند»، به عقب می رانند.
نوامبر ـ دسامبر 1864
«ویلیام تی. شرمن » که یک ژنرال نیروهای شمال است، «رژه دریایی» خود را از «آتلانتا» تا «سوانا» با گذشتن از «جورجیا»، تکمیل می کند. ارتش وی، شهرها و مزارع را آتش زده و محصولات کشاورزی را از بین می بردند.
آوریل 1865
با تسلیم ژنرال «لی» به نیروهای ژنرال «گرانت» در دادگاه شهر «آپوماتکس» در ایالت ویرجینیا، جنگ داخلی تمام می شود. در روز 14 آوریل، آبراهام لینکلن در سالن نمایش فورد در شهر واشنگتن، توسط یک جنوبی بنام «جان ویلکس بوت»، هدف گلوله قرار می گیرد. لینکلن، یک روز پس از سوء قصد می میرد.
عوامل متعددی منجر به شروع جنگ داخلی آمریکا شدند، اما برده داری عامل اصلی اختلاف بین شمال و جنوب بود.
عوامل متعددی منجر به شروع جنگ داخلی آمریکا شدند، اما برده داری عامل اصلی اختلاف بین شمال و جنوب بود. قانون برده داری در ایالتهای شمالی که صنعتی شده بودند، لغو گردید. بعضی از شمالیها که به طرفداران الغاء برده داری معروف بودند، برای لغو برده برداری در سراسر کشور تلاش می کردند. اما برده ها با کار در مزارع پنبه نقش مهمی در توسعه اقتصادی و کشاورزی ایالات جنوبی ایفا می کردند. تا سال 1860م، حدود 4 میلیون برده در ایالتهای جنوبی مشغول به کار بودند.
موافقین و مخالفین برده داری
بخاطر مصلحتهای سیاسی، به مدت چند دهه در بین ایالات، صلح و آرامش برقرار بود، اما در دهه 1850، اوضاع به وخامت گرائید. بسیاری از شمالیها، با برده داری در جنوب مخالف نبودند، اما از گسترش برده داری به ایالتها و نواحی غربی بیم داشتند. قرارداد بین ایالتهای کانزاس و «نبراسکا» (1854) و تصمیم دادگاه عالی در رد شکایت «درد اسکات» که یک سیاهپوست بود، حاکی از نفوذ برده داری در ایالتهای غربی بود. جنوبی ها ازفعالان جنبش مخالفین برده داری می ترسیدند. در این میان می توان از شورش ناموفق «جان براون» (59 – 1800) در سال 1859 نام برد که شعله قیام در ایالات جنوبی را برافروخت.
آغاز ریاست جمهوری «لینکلن»
در سال 1860، «آبراهام لینکلن» (1865 ـ 1809) بعنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد. از آنجا که وی نامزد حزب جمهوریخواه بود و با توسعه برده داری مخالفت می کرد، سیاستمداران ایالات جنوبی از پذیرفتن رهبری او سرباز زدند. ایالات جنوبی یکی پس از دیگری از اتحادیه ایالات آمریکا خارج شده و سرانجام، ائتلاف ایالات جنوبی را بوجود آورند. «لینکلن» معتقد بود که ایالتها به تنهایی حتی خارج شدن از اتحادیه را ندارد؛ او برای یکپارچه نگاه داشتن اتحادیه، دستور استفاده از زور را صادر کرد.
آزادی برده ها
در ابتدا، «لینکلن» دلیل جنگ را حفظ یکپارچگی کشور اعلام کرد، اما تا سال 1862، او به این نتیجه رسیده بود که برده داری باید از میان برود. «دستور لغو برده داری»، که از روز یکم ژانویه 1863 به مورد اجرا گذاشته شد، تمامی برده ها در ایالات متحده آمریکا را آزاد اعلام کرد. اصلاحیه سیزدهم که در سال 1865، به قانون اساسی آمریکا الحاق گردید. برده داری را در ایالات متحده، برای همیشه از بین برد.
دوران بازسازی
جنگ داخلی آمریکا باعث ویرانی ایالات جنوبی شد. از سال 1867 تا اواسط دهه 1870 ایالتهایی که قبلا جزء ائتلاف جنوب بودند، توسط دولت فدرال (دولت مرکزی آمریکا) اداره می شدند که این زمان، به دوره باز سازی معروف است. سفید پوستهای شکست خورده، نسبت به برده های آزاد شده کینه توزی می کردند. همچنین، سازمانهای تروریستی نظیر «کوکلس کلان» Ku klux klan بر ضد سیاهپوستان شکل گرفتند. هر چند که قوانین دولتی، ضامن حقوق مدنی و سیاسی برده های آزاد شده بودند، اما این قوانین تا پایان دوره بازسازی به مورد اجرا گذاشته نشدند. در دهه 1960، سیاهپوستان حقوق مدنی و سیاسی خود را باز یافتند.
شمال و جنوب
اتحادیه ایالات شمالی از 23 ایالت، و ائتلاف ایالات جنوبی از 11 ایالت تشکیل شده بودند. بعد از جنگ داخلی، چند بخش شمالی دیگر نیز به ایالت تبدیل شدند. نبردهای عمده، مانند نبرد گتیزبورگ در نواحی شرقی و جنوب شرقی کشور رخ دادند.
جنگ گتیزبورگ
در روزهای یکم تا سوم ژوئیه سال 1863م، نیروهای جنوبی به فرماندهی ژنرال رابرت ثی. لی به نیروهای شمال تحت امر ژنرال «جورج مید»، که در نزدیکی گتیز بورگ در ایالت پنسلوانیا سنگر گرفته بودند، حمله کردند. نقطه اوج نبرد حمله ژنرال پیکت بود. این نبرد تلفات سنگینی بر جای گذاشت، ولی سرانجام، ژنرال «لی» که شکست خورده بود مجبور به عقب نشینی به «ویرجینیا» شد.
زیرنویس عکس
در میدان نبرد
در این نقاشی، سحنه خونریزی و آشفتگی میدان نبرد گتیزبورگ نشان داده شده است.
حقایق ثبت شده
جنگ داخلی آمریکا، اولین جنگ پیشرفته جهان بشمار می رود، چرا که راه آهن در این جنگ نقش مهمی داشت و همچنین وقایع جنگ توسط عکاسان ثبت و ضبط شدند. این جنگ، خونین ترین جنگ تاریخ آمریکا بود. در مجموع، 360000 سرباز اتحادیه ایالات شمالی و 360000 سرباز ائتلاف ایالات جنوبی جان خود را از دست دادند. در سال 1865 م، شمالی ها 960000، و جنوبی ها 450000 نفر سرباز در اختیار داشتند.
تعداد بازدید ها: 46161
تاریخچه
سرویسهای رشد:
دانشنامه
فعاليتهای علمی
آموزش مجازی
رسانههای آموزشی
هدايت تحصيلی
سؤال و آزمون
انجمنها
كتابهای درسی (PDF)
مجلات رشد
جشنوارهی فيلم رشد
گنجينهی فيلم جشنوارهی رشد
كتابخانهی آموزشگاهی
دارالقرآن كريم
خدمات مشاوره
كارآفرینی
پيوندها
امتحان نهايی
گالری عكس
بانك نرم افزارفهرست:
خلاصه و مفید
اسلحه بزرگترین تجارت خلافکاران بود. به
سبب اینکه بعضی از شهرها در نزدیکی مرز واقع شده بودند از این تجارت به خوبی بهره می بردند. در دوره ای که جنگ میان جنوب و شمال قاره
آمریکا در جریان بود بسیاری از گانگسترها به قانون شکنی عادت کرده بودند در زمانی که هنوز آمریکا تبدیل به این آمریکا قدرتمند امروز نشده بود،
دو قشر بزرگ، تشکیل دهنده اصلی این کشور بودند
. در جنوب ایالت هایی با مردمانی تندخو و مکزیکی که از نسل سرخپوستان بودند
و به ایالت های برده معروف بودند
و در شمال و همچنین شرق، ایالت هایی با مردمانی که از نسل تاجران و استعمارگران بریتانیایی بودند
و به یانکی ها شهرت داشتند
. در زمانی که قانون برای این کشور هنوز معنا پیدا نکرده بود، ایالت های جنوبی برده داری می کردند
و از برده های آفریقایی به رایگان بهره می بردند.
اما ایالت های شمالی که اندکی پیشرفته تر بودند، در صدد قانون مند شدن بودند.
آبراهام لینکلن رئیس جمهور ایالت های شمالی بود
و جفرسون دیویس رئیس جمهور یازده ایالت جنوبی بود
. این یازده ایالت علاقه ای به قانون ترک برده داری نداشتند
به همین علت، میان این دو قشر، جنگ سختی در گرفت.
ایالت های شمالی با یونیفرم های سرمه ای و ایالت های جنوبی با یونیفرم های خاکستری
تجهیز شده بودند. در طی این جنگ خون زیادی ریخته شد
اما سود اصلی را خلافکاران و گانگستر ها بردند.
آن ها که به دور از جنگ در پی دزدی و تجارت غیر قانونی بودند، توانستند دوره ای را در تاریخ رقم بزنند که ما امروزه آنرا با نام وسترن میشناسیم
. در سال 1864 ایالت های شمالی توانستند که پایتخت جنوبی ها، ریچموند را فتح کنند.
جنرال لی که فرماندهی نیرو های نظامی جنوبی ها را بر عهده داشت، به علت نداشتن مهمات و سرباز به اندازه کافی، بالاخره در 9 آوریل 1865 تسلیم شد
و جنگ به سود یانکی ها پایان یافت.
یکی از نمونه های داستانی واقعی در فیلم های یک مشت دلار بود که
پس از موفقیت فیلم (یک مشت دلار 1964)، فیلم (به خاطر چند دلار بیشتر 1965) ساخته شد و سپس چهارمین فیلم برتر تاریخ، یعنی فیلم (خوب، بد، زشت 1966) ساخته شد که با گذشت ۵۰ سال، هنوز هم نماد اصلی ژانر وسترن است. یک مشت دلار فیلمی است که لوکیشن زیادی ندارد و تمام اتفاقات فیلم، در یک شهر مرزی به وقوع می پیوندد.
آبراهام لینکلن در پی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۱۸۶۰ به ریاست جمهوری آمریکا رسید. این دوران مصادف بود با جنگ داخلی آمریکا، که در این دوران نزدیک به ۶۰۰٬۰۰۰ نفر جان باختند.
جنگ هاي داخلي آمريكا كه بين ايالات جنوبي و شمالي آن كشور در نيمه دوم قرن نوزدهم بين سال هاي 1861 الي 1865 ميلادي صورت گرفت و به مدت چهار سال به طول انجاميد خونين ترين، بزرگترين، وحشيانه ترين، و پرقساوت ترين جنگ داخلي دنياي غرب در آن قرن بود.
از 31 ميليون جمعيت آن روز آمريكا بيش از 620 هزار سرباز و افسر نظامي در نبردهاي مختلف دو طرف كشته و بيش از يك ميليون و يكصد هزار نفر از نظاميان زخمي شدند. در اين نبردها صدها هزار نفر غيرنظامي بي گناه به علت جنگ، شيوع امراض مختلف، بيماري و گرسنگي جان باختند و ميليون ها نفر آواره و بي خانمان شدند. جنگ هاي داخلي ايالات متحده جنگ آمريكا عليه خود بود نه عليه بيگانگان.
طبق آمار رسمي منتشر شده، تلفات جاني نظامي آمريكا در اين جنگ ها از مجموع تمام تلفات نظامي اين كشور، از آغاز استقلال ايالات متحده در اواخر قرن هيجدهم تا جنگ هاي كره و ويتنام (از جمله جنگ هاي آمريكا با انگلستان، مكزيك، اسپانيا، و جنگ هاي جهاني اول و دوم) بيشتر بوده است.
براي مثال، تلفات نظامي آمريكا در جنگ استقلال طلبانه (1775 الي 1783 ميلادي) 4435 نفر، در جنگ جهاني اول (1917 الي 1918 ميلادي) 516،116 نفر، در جنگ جهاني دوم (1941الي 1945 ميلادي) 399،405 نفر، در جنگ كره (1950 الي 1953 ميلادي) 746،33نفر، و در جنگ ويتنام (1964 الي 1973 ميلادي) 152،58 نفر بود. تلفات نظامي جنگ هاي چهارساله داخلي آمريكا با مقايسه با جمعيت آن روز ايالات متحده بسيار بالا بوده است. به عبارت ديگر، اگر تلفات نظامي آمريكا در جنگ هاي داخلي را نسبت به جمعيت امروز آمريكا (309ميليون نفر) حساب كنيم، تلفات نظامي جنگ هاي داخلي و تجزيه طلبي از 6 ميليون نفر تجاوز مي كند. در مدت چهار سالي كه جنگ هاي داخلي آمريكا ادامه داشت بيش از دو ميليون سرباز و افسر از دو ارتش ايالات شمالي و جنوبي در آن شركت داشتند (حدود يك ميليون و سيصدهزار نفر از ايالات شمالي و 850 هزار نفر از ايالات جنوبي) و در پايان آن بيش از نصف اين عده كشته و زخمي شده بودند كه نزديك به يك سوم (بيش از 620هزار نفر) آن را كشته شدگان و يك پنجم آن (بيش از 475 هزار نفر) را زخمي شده ها تشكيل مي دادند.
علل اصلي جنگ هاي داخلي و جريان تجزيه طلبي در ايالات متحده در سه عامل اقتصادي، نژادي و سياسي نهفته بود. عامل اقتصادي تضاد و ناهماهنگي سيستم سرمايه داري مدرن و صنعتي ايالات شمالي امريكا با سيستم سرمايه داري قديمي، سنتي و كشاورزي ايالات جنوبي بود. در ايالات جنوبي كاشت پنبه، نخ ريسي، مالكيت زمين و مراتع حاصلخيز و خريد و فروش برده پايه ثروت و قدرت را تشكيل مي داد. بسياري از ساكنان ايالات جنوبي به ويژه طبقه ثروتمند و اشراف حاضر نبودند كه نظام جديد صنعتي و بازرگاني ايالات شمالي كه برده ها را رها كرده و به كارخانجات و كارگران روي آورده بودند، جايگزين نظام اقتصادي آنان گردد و به همين جهت در حفظ سيستم برده داري و حفظ پنبه زارهاي خود اصرار مي ورزيدند. مالكيت برده نه تنها نيروي كاري و انساني ايالات جنوبي را تشكيل مي داد بلكه خود يك منبع ثروت و درآمد به شمار مي رفت. خريد و فروش برده يك كالا محسوب مي شد.
عامل دوم، لغو بردگي در شمال و شورش و قيام براي رفع تبعيضات نژادي و اعطاي ابتدائي ترين حقوق بشر به جمعيت سياهپوستان در سراسر آمريكا بود. ايالات جنوبي با منسوخ كردن قانوني بردگي مخالفت مي كردند و ايالات صنعتي شمالي كه به توسعه اقتصادي و مالي خود در جنوب آمريكا علاقه مند بودند سيستم برده داري را سدي در رشد و نمو سرمايه داري مدرن مي ديدند.
عامل سياسي و علت سوم جنگ هاي داخلي و تجزيه طلبي در آمريكا تناقض قانون اساسي با ساختارهاي اجتماعي و تعصبات موجود در جامعه، به ويژه نقش دولت فدرال (مركزي) در مقابل دولت هاي ايالتي بود. نه تنها نظام بردگي با اصل اعلام شده در قانون اساسي كه «همه مردم يكسان خلق شده اند» در تضاد بود، بلكه كشور اعلام شده در سال 1789 ميلادي به نام «ايالات متحده امريكا» در حقيقت يك اتحاديه قانوني «دولتهاي ايالتي» محسوب مي گرديد. ملت واحد، يا به عبارت ديگر «ملل متحد امريكا» يك آرزوي موسسان اوليه «ايالات متحده آمريكا» بود. هر چند كه دولت هاي ايالتي در شمال و غرب قاره آمريكا توسعه پيدا كرده و تعداد ايالات متحده افزايش مي يافت، به همان اندازه نيز شمار و قدرت ايالات جنوبي در كنگره آمريكا (مجلس نمايندگان و سنا) و در سيستم دولت مركزي (فدرال) تقليل يافته و كم رنگ مي گرديد. جدائي 11 ايالت جنوبي از مجموع 34 ايالات موجود در سال 1861، و تجزيه آمريكا به دو دولت «ايالات متحده امريكا» و «ايالات كنفدرال آمريكا» با روساي جمهور و ارتش و كنگره و سياستگذاري داخلي و خارجي ويژه خود، در حقيقت بازتاب و پاسخ ايالات جنوبي به سه عامل ذكر شده بود.
جنگ های داخلی امریکا
اسلحه بزرگترین تجارت خلافکاران بود. به
سبب اینکه بعضی از شهرها در نزدیکی مرز واقع شده بودند از این تجارت به خوبی بهره می بردند. در دوره ای که جنگ میان جنوب و شمال قاره
آمریکا در جریان بود بسیاری از گانگسترها به قانون شکنی عادت کرده بودند در زمانی که هنوز آمریکا تبدیل به این آمریکا قدرتمند امروز نشده بود،
دو قشر بزرگ، تشکیل دهنده اصلی این کشور بودند
. در جنوب ایالت هایی با مردمانی تندخو و مکزیکی که از نسل سرخپوستان بودند
و به ایالت های برده معروف بودند
و در شمال و همچنین شرق، ایالت هایی با مردمانی که از نسل تاجران و استعمارگران بریتانیایی بودند
و به یانکی ها شهرت داشتند
. در زمانی که قانون برای این کشور هنوز معنا پیدا نکرده بود، ایالت های جنوبی برده داری می کردند
و از برده های آفریقایی به رایگان بهره می بردند.
اما ایالت های شمالی که اندکی پیشرفته تر بودند، در صدد قانون مند شدن بودند.
آبراهام لینکلن رئیس جمهور ایالت های شمالی بود
و جفرسون دیویس رئیس جمهور یازده ایالت جنوبی بود
. این یازده ایالت علاقه ای به قانون ترک برده داری نداشتند
به همین علت، میان این دو قشر، جنگ سختی در گرفت.
ایالت های شمالی با یونیفرم های سرمه ای و ایالت های جنوبی با یونیفرم های خاکستری
تجهیز شده بودند. در طی این جنگ خون زیادی ریخته شد
اما سود اصلی را خلافکاران و گانگستر ها بردند.
آن ها که به دور از جنگ در پی دزدی و تجارت غیر قانونی بودند، توانستند دوره ای را در تاریخ رقم بزنند که ما امروزه آنرا با نام وسترن میشناسیم
. در سال 1864 ایالت های شمالی توانستند که پایتخت جنوبی ها، ریچموند را فتح کنند.
جنرال لی که فرماندهی نیرو های نظامی جنوبی ها را بر عهده داشت، به علت نداشتن مهمات و سرباز به اندازه کافی، بالاخره در 9 آوریل 1865 تسلیم شد
و جنگ به سود یانکی ها پایان یافت.
یکی از نمونه های داستانی واقعی در فیلم های یک مشت دلار بود که
پس از موفقیت فیلم (یک مشت دلار 1964)، فیلم (به خاطر چند دلار بیشتر 1965) ساخته شد و سپس چهارمین فیلم برتر تاریخ، یعنی فیلم (خوب، بد، زشت 1966) ساخته شد که با گذشت ۵۰ سال، هنوز هم نماد اصلی ژانر وسترن است. یک مشت دلار فیلمی است که لوکیشن زیادی ندارد و تمام اتفاقات فیلم، در یک شهر مرزی به وقوع می پیوندد.
آبراهام لینکلن در پی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۱۸۶۰ به ریاست جمهوری آمریکا رسید. این دوران مصادف بود با جنگ داخلی آمریکا، که در این دوران نزدیک به ۶۰۰٬۰۰۰ نفر جان باختند.
جنگ هاي داخلي آمريكا كه بين ايالات جنوبي و شمالي آن كشور در نيمه دوم قرن نوزدهم بين سال هاي 1861 الي 1865 ميلادي صورت گرفت و به مدت چهار سال به طول انجاميد خونين ترين، بزرگترين، وحشيانه ترين، و پرقساوت ترين جنگ داخلي دنياي غرب در آن قرن بود.
از 31 ميليون جمعيت آن روز آمريكا بيش از 620 هزار سرباز و افسر نظامي در نبردهاي مختلف دو طرف كشته و بيش از يك ميليون و يكصد هزار نفر از نظاميان زخمي شدند. در اين نبردها صدها هزار نفر غيرنظامي بي گناه به علت جنگ، شيوع امراض مختلف، بيماري و گرسنگي جان باختند و ميليون ها نفر آواره و بي خانمان شدند. جنگ هاي داخلي ايالات متحده جنگ آمريكا عليه خود بود نه عليه بيگانگان
LikeLike