…توکل بخدا کن هرچه پیش آید همان خوشست اضطراب جائز نه. دنیا تماشاگاه انقلابست انسان نباید از چیزی متأثر شود بلکه در نهایت گشایش قلب و سرور وجدان و اطمینان خاطر و متانت و استقرار رفتار کند. ای پروردگار هرچند عاجز و ناتوانم ولی تو قادر و توانا شرمنده ایم درمانده ایم و عاجز مانده ایم تو معینی تو ظهیری تو دستگیری آنچه سزاوار پروردگاریست شایان فرما و آنچه شایان آمرزگاریست ارزان کن تویی بخشنده و دهنده و حفظ کننده و مهربان ع ع
مجموعه مکاتیب ج 85 ص 466
فروتنی و توکل
لازمۀ پرورش خصائص روحانی و مشارکت در پیشرفت اجتماعی، اطمینان و توکل به خداوند است. چنین توکلی به ما اطمینان خاطر میدهد که تلاشهای ما جاذب تأییدات الهی خواهند بود. حضرت بهاءالله میفرمایند: «انّ الانسان مرّة يرفعه الخضوع الی سماء العزّة و الاقتدار و اخری ينزله الغرور اِلی اسفل مقام الذّلة و الانکسار.»
(فروتنی، انسان را تا اوج عزت و اقتدار بالا میبرد و غرور، وی را به پایینترین درجات خواری و ذلت فرو میافکند.) فروتنی حقیقی موجب انفعال و سکون نمیگردد و نباید با بیانگیزگی اشتباه گرفته شود. فروتنی و توکل به خداوند، زندگی روحانی ما را سرشار از استقامت و سرور مینمایند.
نفس خود را بر احدی ترجيح ندهد و افتخار و استکبار را از لوح قلب بشويد و به صبر و اصطبار دل بندد و صمت را شعار خود نمايد و از تکلّم بی فائده احتراز کند.
حضرت بهاءالله، کتاب ایقان
نفسی که اليوم للّه خاضع است و به او متمسّک کلّ الاسمآء اسمائها و کلّ المقامات مقاماتها. (همۀ اسمها، اسم او و همۀ مقامها، مقامات اوست.)
منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، شمارۀ ۸۲
اَنَّ العباد لَن يَصِلُوا إلی شاطِئِ بَحرِ العِرفانِ إلّا بِالانقِطاعِ الصِّرفِ عَن کُلِّ مَن فِی السَّمواتِ و الاَرضِ. قَدِّسُوا اَنفُسَکُم يا اَهلَ الاَرضِ لَعَلَّ تَصِلُنَّ إلی المقامِ الَّذی قَدَّر اللّهُ لَکُم و تَدخُلُنَّ فی سُرادقٍ جَعَلهُ اللّهُ فی سَماء البَيانِ مَرفوعاً. (مردمان به ساحل دریای شناسایی نخواهند رسید مگر اینکه از هر چه در آسمان و زمين است به طور کامل منقطع گردند. ای مردم روی زمین، قلوب خود را پاک و مقدس کنید شاید به جایگاهی که خداوند برای شما مقدر کرده برسید و در سراپردهای که خداوند در آسمان دیانت بیان بر پا داشته داخل گردید.)
جوهر اين باب آنکه سالکين سبيل ايمان و طالبين کؤوس ايقان بايد نفوس خود را از جميع شئونات عرضيّه، پاک و مقدّس نمايند؛ يعنی گوش را از استماع اقوال و قلب را از ظنونات متعلّقه به سُبُحات جلال و روح را از تعلّق به اسباب ظاهره و چشم را از ملاحظۀ کلمات فانيه و متوکّلين علی اللّه و متوسّلين اليه سالک شوند.
حضرت بهاءالله، کتاب ایقان
يا ابن الأنسان ارکض فی برّ العمآء ثمّ اسرع فی ميدان السّمآء لن تجد الرّاحة الّا بالخضوع لأمرنا و التّواضع لوجهنا. (ای پسر انسان، اگر در پهنۀ زمین بشتابی و آسمان بیکران را با سرعت در نوردی باز هم راحتی و آسایش را جز در فروتنی نسبت به امر ما و تواضع در مقابل ما نخواهی یافت.)
حضرت بهاءاللّه، کلمات مکنونۀ عربی، شمارۀ ۴
ای بنده من! از بند مُلک خود را رهائی بخش و از حبس نَفْس خود را آزاد کن. وقت را غنيمت شمر زيرا که اين وقت را ديگر نبينی و اين زمان را هرگز نيابی.
حضرت بهاءالله، کلمات مکنونۀ فارسی، شمارۀ ۴۰
انّ الانسان مرّة يرفعه الخضوع الی سماء العزّة و الاقتدار و اخری ينزله الغرور اِلی اسفل مقام الذّلة و الانکسار. (فروتنی، انسان را تا اوج عزت و اقتدار بالا میبرد و غرور، وی را به پایینترین درجات خواری و ذلت فرو میافکند.)
حضرت بهاءالله، لوح ابن ذئب
لا تحزن عمّا ورد عليك توكل علی اللّه المقتدر العليم الحكيم. اسّس اركان البيت من زبر البيان ثمّ اذكر ربّك انّه يكفيك عن العالمين. (از آنچه که بر تو وارد آمد محزون مباش. بر خداوند مقتدر علیم و حکیم توکل کن. خانۀ خود را بر بنيان محکم بیان الهی استوار بساز و آنگاه به ذکر پروردگارت مشغول شو. همانا که او تو را از عالمیان بینیاز میسازد.)
حضرت بهاءالله، الواح نازله خطاب به ملوک و رؤسای ارض
اگر قلب انسان به خدا تعلق نيابد به چه چيز خوش گردد؟ اگر اميد به خدا نداشته باشد به چه چيز اين حيات دو روزۀ دنيا دل بندد؟… پس بايد اميد انسان به خدا باشد زيرا فضل او بیمنتهاست. الطاف او قديم است. مواهب او عظيم است. خورشيد او هميشه میدرخشد. ابر رحمت او هميشه میبارد. نسيم عنايت او هميشه میوزد.
خطابات حضرت عبدالبهاء، جلد ۲
خاضع و خاشع باشید زیرا انسان تا خود را نیک نمیداند بلکه خویش را عاجز می بیند و قاصر میداند رو به ترقی و علو است ولی به محض اینکه خود را خوب دانست و گفت من کامل هستم غرور و دنو حاصل نماید .
حضرت عبدالبهاء، نقل در کتاب بدائع الآثار، جلد ۱
حضرت عبدالبهاء میفرمایند قوله الاحلی : (١) ” شخص محترمی با خانمش نزد من میآمدند قدری غبار بر کفش آن خانم محترمه نشسته بود فوراً بشوهرش گفت کفشهای مرا پاک کن. آن مرد بیچاره غبار کفش خانم را پاک نمود و نگاهی بمن کرد. من گفتم خانم آیا شما هم کفش شوهر خود را پاک میکنی ؟ گفت من لباس او را پاک میکنم. گفتم نشد این مساوات نیست شما هم بایدکفش او را پاک نمائید.
باری حالا شما گاهی هم خوبست طرف داری مردها نمائید. وقتی زنی آمریکائی مدّتها بود باروپا رفته بود و براحت مشغول امّا مرد بیچاره در امریکا زحمت میکشید مصاریف برای او مهیّا مینمود و میفرستاد اغلب اغنیا و متوسّطین غرب شرح حالشان چنین است. و حال آنکه باید مساوی باشند باید حالتی تحصیل کنند که زن و مرد حقوق خود را فدای یکدیگر نمایند بجان و دل خدمت بیکدیگر کنند نه به جبر و عنف. و این مقام جز بقوّهء ایمان حاصل نشود قلوب باید منجذب بنفحات الله باشد تا هر نفسی دیگری را بر خود مقدّم
شمرد نه آنکه خود را مقدّم داند. یکی از بهائیان فارسی بعکّا آمد از من طلب ذکر خیری برای حرم مرحومهء خود مینمود و های های برای آن مرحومه گریه میکرد و میگفت که چهل سال آن زن در خانهء من زحمت کشید چون من ثروت نداشتم او هیچوقت راحت نبود. خلاصه احساسات روحانیّه باید چنین باشد حالات باید الهی باشد حالات جسمانی شأن حیوان است و نورانیّت ملکوتی سزاوار انسان ” انتهی
پیام ملکوت ص.
۲۳٨
و
http://taiziz.car.blog/2021/04/29/%d8%aa%d9%88%da%a9%d9%84-%d9%88-%d9%81%d8%b1%d9%88%d8%aa%d9%86%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%af%db%8c%d8%a7%d9%86%d8%aa-%d8%a8%d9%87%d8%a7%d8%a6%db%8c/
LikeLike