براساس اینکه اعراب عهد جاهلیت اشیاء را بصورت ظاهری میدیدند پروردگارعالم بهشت را با دو معنای ظاهری ومعنوی براساس معشیت الهی آفرید برای مثال معنای ظاهری آن یکی همین که معنا ی اول آن بهشت جسمانی است که مسلمان ها به آن اعتقاد دارند ومعنای دوم آن درظهور لقاءالله باید انجام می گرفت با ظهور حضرت بهاء الله پرده از رازهای هستی برداشته شد و معنای معنوی بهشت قبول نزدیکی به حق وپیروی از دستورات مظهرحق اوتعبیر شد والا بقول حضرت بهاء الله زبان ما از توصیف جهان دیگر قاصراست چونکه برای چیزی که ویژگیهای این جهان را ندارد در زبان و اندیشه ما ؛ واژه و پنداری برای آن نیز وجود ندارد د لیل اول آ ن تنا قض و ایما ن پیروان ا دیا ن به جهنم و بهشت است .. سکس و مشروب در این عالم حرام است و در عا لم دیگر مثل بهشت آ زاد .ا ین مسئله با ور بسیا ر ی ا ز رو شنفکرا ن را به قیا مت عو ض کرد و متآ سفا نه با عث تردید و شک به و جود پرورد گا ر شد .معا د بی شک و بی تردید روحا نیست …دلیل دوم آ ن خوا بها ی که درعا لم رویا می بینیم . بارها انسا ن مکا نی را می بیند که بنظرش می آ ید آ نرا ازقبل د یده است درعالم خواب روح ما ست که به عا لم نا شنا خته ها سفرمی کند ..بقول سعد ی .. اندرون تن خسته ند انم چیست …. که من خموشم واو در غوغا ست ..بنا برین می توان مرگ را یک بشا رت دا نست برای یک تولد وزندگی دوبا ره درعا لمی که به مرا تب بهترازاین عالم ..ا ست ….. مردن مثل خوابیدن در اطا ق می با شد و بیدارشدن دربا غ .. با غی به نها یت زیبا یی که از درک حوا سی که بشر در ا ختیا ر دا رد بر نمی آ ید { مثا ل آ ن از عهد ه شش حس طبیعی که انسا ن در اختیا ر دارد خا رج ا ست } بقول مو لا نا … تنک است هفت فلک چون او…. می رود در پیر هنم . برای مثا ل .. در آ موزه ها ی بها ئی زندگی ما دراین عا لم مثل زندگی جنین درشکم ما درا ست .و یک زند گی دوبا ره و کسی چون .. ما در.. { خدا } ..د ر ا نتظا ر ما ست .. .میتوان نتیجه گرفت که زند گی روحا نی ما درعا لمی دیگر ا دا مه خوا هد دا شت دلیل سوم آن..انسان میتوا ند با نزدیک شدن به خدا که بهشت است وبا دوربودن ازاو مثل جهنم است را درست کند برای مثا ل وقتی قبول کند این بهشت به وا سطه مظهرحق دراین عا لم برای او به وجود آمده وآرزوها ی انسانی به راحتی برآورده شد ه و دراین عا لم به تحقوق پیوسته است و می توا ند از میوه ها ی آن بهشت ما نند همین تافن موما یل وصدها نعمت دیگر که دردستش به واسطه رحمت و ظهوراو قرارگرفته …استفاده کند …و حتی به جها ن بعد که به وا سطه وجودش نمی توان به جهنمی ازمارواژدها وگرز آ تیشین حتی ا عتقاد داشت . چون بقول عطا ر ..گفتی که ترا عذا ب خواهم فرمود ..من درعجبم که در کجا خواهد بود . . آ نجا که توئی عذاب نبود هرگز.. آنجا که تونیستی کجا خواهد بود ..حتی اگر به شیطا ن هم ا عتقا د دا شته با شیم با ید بدانیم شیطا ن زما ن مرگ انسا ن را رها می کند پس.نمی تواند جهنم درعا لم بعدی وجود دا شته با شد . فقط دوری از حق باعث وجود ا ین جهنم در همین عا لم می شود . هیچ چشمی خدا را نمی تواند ببیند و آیات مربوط به لقا، پروردگار جز، آیات محکمات و متشابهات است که معنی باطنی دارد و در راستای رؤیت خدا در آیة مزبور، نیز دیدگاههای گوناگون و فراوانی ابراز شده است؛ از جمله رؤیت حسّی، شهودی و رؤیت عقلانی، رؤیت دنیوی و اُخروی اگر رویت خدا غیر ممکن بود آیا موسئ سئوال از امری غیر ممکن می نمود ..در تورات است که خدا فرمود .: “” انسانی را خلق کنم بصورت ومثال خود .”” و درحدیث رسول الله میفرمایند : “” خلق الله ادم علی صورته “” مقصد از این صورت …..صورت رحمان است . خدا بصیر است ….. انسان هم بصیر است . خدا سمعیست …… انسان هم سمعیست . خدا مقتدر است …..انسان هم مقتدر است . پس انسان ایت رحمان است . صورت و مثال الهی است ….و این تعمیم دارد ….و اختصاص برجال دون نساء ندارد . چه نزد خدا ذکور و اناثی نیست . هرکس کاملتر . مقرب تر ….خواه ..مرد …باشد …خواه زن . خطابه حضرت عبدالبهاء جل ثناء در تالارموزه بوداپست همچنین خداوند خیلی از اسرار الهی را بر حسب زمان طفولیت بشر به صورت داستان های مختلف و بنوعی برای راحتی درک بشر آنها را بصورت سمبلیک بیان نموده است مقصود از سفینه ( کشتی ) آئین یزد دان است در ابنجا اشاره به این است که کشتی شریعت نوح نیز در عالم معنی از این ظلم جانکاه چنان پریشان شد که واژگون گردید داستان کشتی نوح در تورات سفر خروج باب ششم و در قرآن در سوره هود آمده است بها،الله موعود کتابهای آسمانی ص ۲۲٨ همچنین ثعبان ( اژدها ی ) قدرت در عهد قدیم و قرآن مذکور است که خداوند به حضرت موسئ آیتی ( معجزه ای) عطا فرمود که چون عصای خود را بیا ندا خت تبدیل به اژدها می شد در سوره اعراف کلمه ثعبان و در سوره شعرا نیز ثعبا ن ذکر شده و در سوره طه ؛ حیه یعنی مار فرموده اند جمال قدم جل جلاله در کتاب ایقان مار و ثعبان را به قدرت خداوندی که همراه حضرت موسی بود تبعیین فرموده اند قاموس مختصر ایقان ص ۱۶ مولوی هم بارها در کتاب مثنوی به این نکته اشاره کرده است … حرف قرآن را مدان که ظاهر است .. زیر ظاهر باطنی هم قا هر است … هست قرآن در فهم تو همچون عصا ؟ .. می کشد کفرها را چون اژد ها ؟ …. بسکه خود را کرد ه ای بند حوا …. کرمکی را کرد ه ای تو اژدها … آیا… اگر حضرت موسئ میتوانست با عصا یش رود نیل را از وسط بشکافد همان اول فرعون را از وسط به دو نیم نمیکرد ؟ ای منجم اگرت شق وقمر باور شد … بایدت بر خود و شق و قمر خندیدن … مولانا ثعبان ( اژدها ی ) قدرت در عهد قدیم و قرآن مذکور است که خداوند به حضرت موسئ آیتی ( معجزه ای) عطا فرمود که چون عصای خود را بیا ندا خت تبدیل به اژدها می شد در سوره اعراف کلمه ثعبان و در سوره شعرا نیز ثعبا ن ذکر شده و در سوره طه ؛ حیه یعنی مار فرموده اند جمال قدم جل جلاله در کتاب ایقان مار و ثعبان را به قدرت خداوندی که همراه حضرت موسی بود تبعیین فرموده اند قاموس مختصر ایقان ص ۱۶ مولوی هم بارها در کتاب مثنوی به این نکته اشاره کرده است … حرف قرآن را مدان که ظاهر است .. زیر ظاهر باطنی هم قا هر است … هست قرآن در فهم تو همچون عصا ؟ .. می کشد کفرها را چون اژد ها ؟ …. بسکه خود را کرد ه ای بند حوا …. کرمکی را کرد ه ای تو اژدها … آیا… اگر حضرت موسئ میتوانست با عصا یش رود نیل را از وسط بشکافد همان اول فرعون را از وسط به دو نیم نمیکرد ؟ ای منجم اگرت شق وقمر باور شد … بایدت بر خود و شق و قمر خندیدن … مولانا ثعبان ( اژدها ی ) قدرت در عهد قدیم و قرآن مذکور است که خداوند به حضرت موسئ آیتی ( معجزه ای) عطا فرمود که چون عصای خود را بیا ندا خت تبدیل به اژدها می شد در سوره اعراف کلمه ثعبان و در سوره شعرا نیز ثعبا ن ذکر شده و در سوره طه ؛ حیه یعنی مار فرموده اند جمال قدم جل جلاله در کتاب ایقان مار و ثعبان را به قدرت خداوندی که همراه حضرت موسی بود تبعیین فرموده اند قاموس مختصر ایقان ص ۱۶ مولوی هم بارها در کتاب مثنوی به این نکته اشاره کرده است … حرف قرآن را مدان که ظاهر است .. زیر ظاهر باطنی هم قا هر است … هست قرآن در فهم تو همچون عصا ؟ .. می کشد کفرها را چون اژد ها ؟ …. بسکه خود را کرد ه ای بند حوا …. کرمکی را کرد ه ای تو اژدها … آیا… اگر حضرت موسئ میتوانست با عصا یش رود نیل را از وسط بشکافد همان اول فرعون را از وسط به دو نیم نمیکرد ؟ ای منجم اگرت شق وقمر باور شد … بایدت بر خود و شق و قمر خندیدن .. در غیر این صورت چرا وقتی می گویند موسی فرعون را شکست داد حقیقت است اما کاوه ضحا ک را از میان برد و یا رستم دیو سپید را شکست داد افسانه است نو ح تمام حیوانات را سوار کشتی کرد حقیقت است اما کیکاووس به وسیله عقاب ها پرواز کرد افسانه است ابراهیم به سلامت از آتش گذر کرد معجزه است اما سیاووش به سلامتی از آتش گذشت افسانه است ییوسف در شکم نهنگ زندگی کرد حقیقت است اما زال توسط سیمرغ پرورش یافت افسانه است رستم ۷۰۰ سال عمر کرد افسانه است اما نوح ۹۵۰ سال زندگی کرد حقیقت است همانطور که می دانید آنچه مربوط به باورهای دینی و مربوط به فرهنگ سامیان بود به ما گفته شده حقیقت است وآنچه مربوط به تمدن و فرهنگ ایرانی است به ما گفته شده افسانه است شاید هدف این بود ه که. اسطوره های تمدن ایرانی را هم مثل باورهای خرافی پر از افسانه و خرافات معرفی کنند از طرفی دیگر حافظ گفته بود گر تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور ، یار مردان خدا باش که در کشتی نوح هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را داستان نوح و توفان و کشتی منتسب به او را همه میدانیم. در چنان توفانی که همه چیز و همه جا را بکام خود میکشد، این تنها کشتی نوح است که مقاومت کرده و غرق نمیشود. خواجه در این بیت علت این امر را نه استحکام کشتی نوح و نه مهارت نوح درکشتی بانی ، بلکه در “ایمانی” میداند که نوح بخداوند داشته و این ایمان را به خاکی تشبیه کرده که توفان را به آبی نمیخرد. اصطلاح “به چیزی نخریدن” هنوز مرسومست و ما آنرا بکار میبریم. اما این خاک ،توفان را به “آبی” نمیخرد. در این استعاره نکتهُ ظریفی نهفته است. شاید آب در دل صحرای خشک و سوزانی بسیار پر ارزش هم باشد (که هست) اما در دل توفانی که همه جا را آب گرفته دیگر آب ارزشی ندارد و در این بیت خواسته عظمت ایمان را در مقابل واقعه ای به عظمت توفان نوح ( اشاره به مقاومت علما، مقابل حضرت بها،الله که در آینده رخ خواهد داد را هیچ بنماید و این را بعد از دعوت مخاطبش به یاری مردان خدا (داشتن ایمان) آورده است.همچنین این بیت اشاره به حکایت حمل جسد آدم (و حوا) از طرف نوح در کشتی و رساندن نوح آن دو قالب را به بیت المقدس دارد.در تفسیر طبری آمده است که: ” پس چون وقت طوفان نوح بود خدای عز و جل وحی فرستاد به نوح و گفت: برو و قالب آدم و حوا را از آن گور بردار- نوح برفت و آن قالب های ایشان برداشت و با خود در کشتی نهاد و همچنان می داشت تا آن عذاب فرو کش کرد.” ملاحظه بفرمائید چطوری تفسیر شد ، حضرت بها،اله به اصبع مبارک یعنی با انگشت مبارک محل استقرار عرش حضرت اعلی را به فرزند خود حضرت عبدالبها، نشان دادند همچنین #آیات قرآن معنی باطنی دارد نه ظاهری بعضی از فرمان هبوط چنین استفاده کردهاند که آدم در آسمان بود و فرود آمده است، درست نیست، بدلیل اینکه در قرآن پیاده شدن حضرت نوح از کشتی (اهبط بسلام منّا…. هود/48) و برای رفتن بنیاسرائیل به شهر (اهبطوا مصراً … بقره/61) از واژه هبوط استفاده کرده است. آیا درست است بگوئیم آنها هم از آسمان آمدند دومآ بهشت مورد نظر و نیز بهشت اخروی؛ همیشگی است. (خالدین فیها لایبغون عنها حولاً «]اهل بهشت[ در آن جاودانند و از آغاز گرایش انتقال به جای دیگر را ندارند. کهف/108) و (لا یمسّهم فیها نصب و ما هم منها بمجزجین «هیچ رنج و زحمت در آنجا به آنها نرسد و هرگز از آن بهشت ابد بیرونشان نکنند.» حجر/48)(9) از طرفی خداوند در آغاز داستان آدم به فرشتگان فرمود: اِنّی جاعِلٌ فِی الأرضِ خَلیفةً – و هیچ دلیلی نداریم که خداوند این آدمی را که در این کره زمین آفریده به آسمانها برده باشد که فرشته دیده باشند و . و #Taiziz منظور از آدم و حوا چیست ؟ قرنهاست که این ایراد مطرح است که گیرم که ادم خطا کرد و گناه کرد، بنی ادم چرا باید تاوان این گناه را الی الابد بپردازند ؟ این آیات معاني كليه و تاويل بديعه دارد و جزمحرمان راز و مقربين حضرت بي نياز واقف ان اسرار نه . لهذا اين ايات تورات معاني متعدده دارد يك معني از معاني انرا بيان كنيم و گوئيم مقصد از ادم روح ادم است و از حوا نفس ادم زيرا در بعضي مواضع از كتب الهيه كه ذكر اناث ميشود مقصد نفس انسانيست . و مقصد از شجره خير و شر عالم ناسوتيست زيرا جهان روحاني الهي خير محض است و نورانيت صرفه اما در عالم ناسوتي نور و ظلمت و خير و شر حقايق متضاده موجود . و مقصداز مار تعلق بعالم ناسوتيست ان تعلق روح بعالم ناسوتي سبب … مفاوضات: صفحه ۹۰ كه نفس و روح ادم را از عالم اطلاق بعالم تقييد دلالت كرد و ازملكوت توحيد بعالم ناسوت متوجه نمود و چون روح و نفس ادم بعالم ناسوت قدم نهاد از جنت اطلاق خارج گشت در عالم تقييدافتاد بعد از انكه در علو تقديس بود و خير محض بعالم خير و شر قدم نهاد . و مقصود از شجره حيات اعلي رتبه عالم وجود مقام كلمة الله است و ظهور كلي لهذا ان مقام محفوظ مانده تا در ظهور اشرف مظهر كلي ان مقام ظاهر و لائح گشت . زيرا مقام ادم من حيث ظهورو بروز بكمالات الهيه مقام نطفه بود و مقام حضرت مسيح رتبه بلوغ و رشد و طلوع نير اعظم رتبه كمال ذاتي و كمال صفاتي بود . اينستكه در جنت اعلي شجره …. .كتاب بدائع الاثار – جلد ٢: صفحه ۹۸ ملاحظه كنيد كه حضرت ادم و سايرين در جنت بودند بمجردانكه در جنت عدن در ميان حضرت ادم و شيطان نزاعي حاصل گشت جميع از جنت خارج شدند تا انكه نوع انسان عبرت گيرد و اگاه شود كه نزاع و جدال سبب حرمان است حتي با شيطان لهذا درين عصر نوراني بموجب تعاليم الهي حتي با شيطان نزاع و جدال جائز نه حال كه بالعكس عالم انسان مملو جنگ و نزاع است جنگ است بين اديان جنگ است بين اقوام جنگ است بين اوطان جنگ است …. مثلآ … · ..ثعبان ( اژدها ی ) قدرت در عهد قدیم و قرآن مذکور است که خداوند به حضرت موسئ آیتی ( معجزه ای) عطا فرمود که چون عصای خود را بیا ندا خت تبدیل به اژدها می شد در سوره اعراف کلمه ثعبان و در سوره شعرا نیز ثعبا ن ذکر شده و در سوره طه ؛ حیه یعنی مار فرموده اند جمال قدم جل جلاله در کتاب ایقان مار و ثعبان را به قدرت خداوندی که همراه حضرت موسی بود تبعیین فرموده اند قاموس مختصر ایقان ص ۱۶ ۱ ..مولوی در کتاب مثنوی به این نکته اشاره کرده است … حرف قرآن را مدان که ظاهر است .. زیر ظاهر باطنی هم قا هر است … هست قرآن در فهم تو همچون عصا ؟ .. می کشد کفرها را چون اژد ها ؟ …. بسکه خود را کرد ه ای بند حوا …. کرمکی را کرد ه ای تو اژدها … نکته … اگر حضرت موسئ میتوانست با عصا یش رود نیل را از وسط بشکافد همان اول فرعون را از وسط به دو نیم میکرد .. اینکه مراد از این اشاره همان معجزات بوده باشد، احتمال صحیحی نیست، چون با تکرار اسم اشاره ‘ نمی سازد، علاوه بر این فرعونیان وقتی معجزات را دیدند، بنا بر حکایت قرآن گفتند: “فلناتینک بسحر مثله گفتند ما نیز نظیر آن را خواهیم آورد” (۱۷) و حال آنکه در پاسخ موسی گفتند: “ما چنین چیزی . در پدران گذشته خود ; سراغ نداشته، و از آنان نشنیده ایم”.پس معلوم می شود مراد از”هذا این” در این جمله دعوت موسی است، نه معجزات وی، از این هم که بگذریم معجزات موسی معنا ندارد که بگویند: ما سابقه نظیر این را نداریم، چون سابقه نداشتن از امثال آن معجزات، رد دعوت آن نمی شود. حقایقی برای گفتن وجود دارد. این حقایق به شکلی غیر مستقیم در بطن ایات قران است اما واضح و روشن نیست و نیاز به تاویل و تبیین دارد. وقتی مردوم از معنی این آیات می پرسیدند پیامبران طبق نظر آیات میگفتند – زمان گفتن این حقایق هنوز فرا نرسیده است.وقتی زمان آن ( ظهور حضرت بها،الله) برسد آن وقت پی به معنی آیات خواهید برد و به جهل خود متعرف خواهید شد – اورده اند که مشرکان، بر ایات قران نظیر تاریک شدن خورشید، متلاشی شدن کوهها و ریزش ستارگان بر روی زمین و اتش گرفتن دریاها و نیم شدن ماه و بسیاری دیگر را ایراد می گرفتند و می گفتند محمد قومش را فریب می دهد چون امکان وقوع این امور وجود ندارد و امتناع عقلی دارد. در پا سخ انها آیاتی نازل شده مدل بر ای نکته که این ایات معانی روحانی دارد که زمان آن هنوز فرا نرسیده که روشن شوند بنابر این قابل فهم برای انها نیست نظیر این ایه که بل کذبوا بما لم یحیطوا بعلمه و لما یاتهم تاویله (یونس ۳۹) واضح است که منظور از تاویل ایات فهم معانی ظاهری ان نیست که هر کس که با لغت عربی اشنا باشد یا تاریخ و فقه و اصول بداند بتواند ان را درک کند..و نکته مهم همین است که طبق آموزه های بهائی منظور از آدم روح خود انسان بوده است و منظور از حوا اشاره به نفس جسمانی او داشته است …اصولآ کلمه معجزه کلمه معجزه به آن معني که ما از آن درک و فهم مي کنيم در قرآن نيامده است. در قرآن به جاي آن، کلمات: آيه و بيّنه بکار برده شده است. .هر کدام از ما به تنهائی معجزه همین خلقت هستیم آیه و نشانه و مثال آن توجه به آفرینش و توانا یی ها ی بالفطره وجود خودمان است. ما هر چه از کمالات داریم مربوط به ان لحظاتیست که از خودمان بیرون امده دیگران را هم دیده ایم . … ٭ هر کجا که پندار توست دوزخ است و هر کجا که تو نیستی بهشت است ، آنجا که تو یی تو ، نفس و تمایلات نفس و در نتیجه ظاهر سازی و ریا کاری با توست آنجا دوزخ است و آنجا که تو نیستی یعنی میدانی برای خود خواهی وجود ندارد بهشت است حجابی میان بنده و خدا آسمان و زمین نیست پنداشت و منیت ما حجاب است . ٭ .#ابوسعیدعبلخیر ٫ https://giphy.com/gifs/israel-1HFQCCvUxkeWnJGf5e ،
بهشت
- Tagged
- بهشت
Published by Taizz Presenter
blogger Taizz Introducer A blogger is someone who is responsible for writing content for a blog. Bloggers are divided into different categories, some of which are independent and some of which are affiliated. A freelance blogger is someone who chooses a blog based on their subject matter and taste, and the purpose of blogging is not to help another website or business. Affiliate bloggers, on the other hand, do all they can to boost a website or another business. Examples of affiliate blogs are blogs that are created alongside digital stores to make some of their keywords stronger. g.page/taiziz?gm·@1100alie Adataizizseler.wordpress.comarrow_drop_downExperience View all posts by Taizz Presenter
Published
و نظایر اینگونه روایات بسیار است ، که اگر بخواهى کتب حدیث را صفحه به صفحه ببینى ، خواهى دید که روایات بسیار زیادى از ائمه اهل بیت در تفسیر بسیارى از آیات آمده ، که یا فرموده اند: مربوط به قیامت است ، و یا فرموده اند: مربوط به رجعت است ، و یا آخوندها گفته اند: مربوط به ظهور مهدى است در حالی که حتی اسم مهدی و یا قائم در قرآن نیامده ولی بهرحال این اشاره ها به ظهور حضرت بها،الله است ولی جالبه راهی ندارند چون به خاطر وحدت و سنخیتى که در این سه معنا هست .
مجبورند بالاخره تصمیمشون را بگریند و مردم را پیرامون حقیقت روز قیامت آگاهی دهند ، که قرآن کریم درباره این روز عظیم چه فرموده ، لذا در باره این روایات دچار اختلاف شده اند، بعضى به کلى آنها را با اینکه صدها روایت است ، و شاید از پانصد روایت که در ابواب مختلف نقل شده تجاوز کند طرح کرده اند، و بعضى دیگر دست به تاءویل و توجیه آنها زده اند، با اینکه ظهور آنها روشن است ، و بلکه بعضى از آنها صریح در مفاد است ، و بعضى دیگر که حد متوسط و راه میانه را رفته اند تنها به نقل آنها اکتفا نموده ، از بحث پیرامون آنها خوددارى نموده اند.
قرآن از حرف اول الی آخر داستان های سمبلیک هست ‘ و آنها که نفهمیدن به گمراهی محض سرنگون خواهند شد
،
LikeLike
اجر عمل صالحات در قرآن بهشت است و آن هم در گرو شناخت بها ، است لذا مولوی آنرا یافت و فرمود ما بها، و خون بها، را یافتیم اشاره به این آیه است ، إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ)
يعني در حقيقت خدا از مؤمنان جان و مال شان را به بهاي اين كه بهشت براي آنان باشد، خريده است.
از اين آيه نيز بدست مي آيد كه بهشت بدون بها به كسي داده نمي شود لذا مولانا فرمود ما بها، را با خون بها، یافتتیم یعنی هيچ كس نبايد تصور كند كه به صِرف بهانه سازي و عدم ادعاي ايمان به مظهر حق ، ( بها، ) بهشت نصيب او بشود.
سوره حج آیه ۴۲ به این ارزش که شناخت بها، است با بردن اسم بها، آنرا تاکید میکند أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَي الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَي الْقُلُوبُ الَّتي فِي الصُّدُورِ ..آیا در زمین گردش نکردهاند تا دلهایى داشته باشند که با آن بیندیشند یا گوشهایى که با آن [حق ، بها، ] را بشنوند، آرى [فقط] دیدگان نیست که نابینا مىشود، بلکه دلهایى که در سینهها هست
هم نابینا مىگردد
نابینا به این مفهموم است کسی که از رحمت و حمایت پروردگار محروم شود مرده ای پیش نیست و با نابینا
نیز فرقی ندارد
https://giphy.com/gifs/bahifith-cZYipx8f6rM6KDUYT2
…..
LikeLike