انسان ها با حواس خود ادراکاتی دارند .این حواس قادر است عالم مشهود و شهود را کمی درک کند ،
مولانا در ابتدای دفتر سوم کسانی که به عالم بعد اعتقاد ندارند را ,به جنین در رحم مادر تشبیه می کند که تصوری از جهان اصلی و واقعی و عظیمتر ی که در وجود و خارج از رحم مادر است را ندارند
.جهان همان عالم غیب و معناست . گر جنین را کس بگفتی در رحم هست بیرون عالمی بس منتظم یک زمینی خرمی با عرض و طول اندرو صد نعمت و چندین اکول …
کین محالست و فریبست و غرور
زانک تصویری ندارد وهم کور جنس چیزی چون ندید ادراک او نشنود
ادراک منکرناک او همچنانک خلق عام اندر جهان زان جهان ابدال میگویند شان جهان معنا و غیب :
جهان غیب جهانی است که فاقد ماده ، شکل و صورت است .البته بحثهای بسیار در این باب در اثبات و کمیت و کیقیت ، ارتفا و ارتقاع آن نیز هست .
واقعیت آن است که خداوند سرار غیب را برای هیچ کس کامل نمی گشاید .زیرا اساسا بشر دارای حواس و ابزار کافی و لازم برای درک ان عوالم نیست .
زیرا جهان باقی گفتنی نیست دیدنی نیست
مکان ندارد زمان ندارد و آنهایی که آن جهان را تجربه کرده اند زبانشان از توصیف آن برای ما قاصر است
چونکه برای چیزی که ویژگیهای این جهان را ندارد در زبان و اندیشه ما واژه و پندارهای برای آن نیز وجود ندارد.
بشر در فهم خود پیشرفت می کند .لذا اگر هم در مکاشفه و سیر نجواهایی شنیده و تصاویری دیده شود برای این است بشر باور کند جهان بن بست نیست
کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست این قدر هست که بانگ جرسی میآید #حافظ
شعر مولوی
- دفتر دیوان شمس (ترجیعات)
- دفتر دیوان شمس (رباعیات)
- دفتر دیوان شمس (غزلیات)
- دفتر دیوان شمس (مستدرکات)
- دفتر مثنوی معنوی (دفتر اول از مثنوی)
- دفتر مثنوی معنوی (دفتر دوم از مثنوی)
- دفتر مثنوی معنوی (دفتر سیم از کتاب مثنوی)
- دفتر مثنوی معنوی (دفتر ششم هم از مثنوی)
- دفتر مثنوی معنوی (دفتر پنجم از کتاب مولانا قدس الله سره)
- دفتر مثنوی معنوی (دفتر چهارم هم از مثنوی)
کمی از اسرار
کمی از اسرار بیشتر
مولوی فرموده است تن ز جان و جان ز تن مستور نیست * لیک کس را دید جان دستور نیست
هم جان از روح خبر داره و هم روح از جان ، ولی هم به جان و هم به روح ، چشم برای دیدن و این اجازه داده نشده که همدیگر را ببینند
اگر حکمت بود که جان چشم داشته باشد و راه آن جهان را ببیند بیدرنگ همه مردم جان را از این جهان می شستند و چشم از آن می بستند
آن جهان و راهش ار پیدا بودی کم کسی یک لحظه هم اینجا بودی #مولانا
چقدر عجیب است در وجود آدمی، جان و روان میرسد از غیب، چون آب روان هر زمان از غیب، نو ، نو میرسد جهان تن، «برون شو» میرسد
ولی حیف که کسی متوجه نمی شود خدا همه جا و درون هرکسی است و همه جا با صفا و زیباست مولوی همینطور می گوید
تو شترِ کوری، مهار تو رهین تو کشش میبین، مهارت را مبین پیدا نی و، آنکت میکِشد اشترِ کوری، مهار تو رهین …..
انسان مانند شتر کوری است که مهارش را نمیبیند و از چشمانش پنهانند، اما کشش را حس می کند و به سمتش می رود.
دلیل اینکه انسان از دیدن کشنده و مهار محروم است این است که اگر آن آشکار می شد،
آنگاه جهان مادی دیگر دارالغرار یا خانه فریب نبود (و خاصیت آموزشی خود را از دست می داد):
گر شدی محسوس جذاب و مهار
پس نماندی این جهان دارالغرار
#Taizzمعرفیکننده https://giphy.com/gifs/tazz-SNAto56NVe5zZQ1qDg ,
پست مرتبط ..
من ایرانیم ، رسم من سادگیست من اندیشه ام کلا افتاد گیست من آن صاحب لوح آزادیـــم! جهان را زجان طالب شادیــم من ازخاک و گل ارگ بـم ساختم به یکباره بر ظلم نا بخردان تاختم تمدن ز اندیشه ام زاده شـد بشر با نگاه من آزاده شـد همان تخت جمشید هست فکر من! … پست مرتبط . #شعریادت_نره شعر یادت نره – قسم
#Taizz
معرفیکننده ..
حضرت عبدالبهاء درلوح مشهدی حیدر اصفهانی فرموده اند نفوسیکه الیوم بعرفان الله فائز نشده اند حکم جنین دارند … اهل بهاء باید به استقامت وقدرتی ظاهر شوند که احدی را مجال گفتار وانکار نماند..آنچه واقع شده و میشود درعالم بمقتضیا ت حکمت الهی بوده آنچه خلق شده باید به رتبه کمال خود برسد و به مقام بلوغ فائز شود اگر سببی از اوضاع اخری منع نمود ( اگرجا يی اوضاع خراب بود ) این هم بمقتضای حکمت اخری بوده و حکمت در بعضی ظاهر ومشهود است و دربعضی باطن ومستور ..این افکار واوهام که انکار عالم الهیست از خصا ئص حیوان است نه انسان ؛ حیوان تصور جهانی دیگر ننما ید وعالم الهی نداند وبه جنت ونار نیند یشد وموهبت ونقبت تصور ننماید ..
LikeLike
همینطور ..نفوسیکه الیوم بعرفان الله فائز نشده اند حکم #جنین دارند از این مثال در آموزه های بهائی به عنوان نمونه ؛ برای #عالم_خلق
نسبت به #عالم_حق استفاده شده
ما ؛ نسبت به عالم حق مانند جنین در شکم مادر می مانیم
LikeLike