قیامت

 ظهور حضرت بها،الله اینقدر مهم بوده که قرآن حدود یک سوم از تعداد آیات را به قیامت اختصاص داده، که نشان اهمیت آن است مقاله گذشته درباره مسائلی بحث شد که در مراحل پایانی قیامت رخ می‌دهند و از مهم‌ترینشان بازپرداخت اعمال و احباط و تکفیر اعمال بود. اکنون به برخی اوصاف قیامت می‌پردازیم که در قرآن کریم بدان‌ها اشاره شده و هرکدام به یک جنبه از موضوع قیامت و یا یکی از رخدادهای آن اشاره می‌کند. نام‌ها و رخدادهای قیامت در صحنه قیامت، در کنار مسیر اصلی دادگاه، مسائل بسیاری رخ می‌دهد که در قرآن کریم و روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بیان شده است؛ نام‌هایی که درباره قیامت در قرآن آمده است، هرکدام به جریان خاصی اشاره می‌کنند. در اینجا پاره‌ای از این جریان‌ها و نام‌ها را از نظر می‌گذرانیم. الف. تردیدناپذیر بودن قیامت قرآن کریم بر تحقق واقعه قیامت تأکید بسیاری کرده است

. برای نمونه فرموده است: «و ان الساعة آتیة لا ریب فیها و ان الله یبعث من فی القبور» (حج/ ۷): به درستی که قیامت آمدنی است و شکی در آن راه ندارد و در حقیقت خداست که کسانی را که در گورهایند برمی‌انگیزد. در آیه‌ای دیگر نیز آمده است: «یا ایها الناس اتقوا ربکم واخشوا یوماً لا یجزی والد عن ولده و لا مولود هو جازٍ عن والده شیئاً ان وعد الله حق فلا تغرنکم الحیائ الدنیا و لا یغرنکم بالله الغرور» (لقمان/ ۳۳): ای مردم، تقوای الهی پیشه کنید و بترسید از روزی که نه هیچ پدری کیفر اعمال فرزندش را تحمل می‌کند و نه هیچ فرزندی چیزی از کیفر اعمال پدرش را. به یقین، وعده خدا حق است. پس مبادا زندگی دنیایی، شما را فریفته سازد و مبادا غرور و خودپسندی، شما را درباره خدای کریم بفریبد! از

میان وصف‌های مطرح در آیات قرآن کریم، که به حتمی بودن واقعه قیامت اشاره دارند، می‌توان به این موارد اشاره کرد: روزی یقینی و بر حق (لقمان/ ۳۳) تردیدناپذیر (حج/ ۷)، آمدنی (طه/ ۱۵)، واقعه‌ای که دروغی در آن نیست (واقعه/ ۲)، و روزی که خدای رحمان در عین رحمت بر بندگان، مردم را در آن روز جمع خواهد کرد (انعام/ ۱۲).   ب. نزدیک بودن قیامت قرآن کریم قیامت را «روز نزدیک» می‌خواند و می‌فرماید: «و انذرهم یوم الازفئ اذ القلوب لدی الحناجر کاظمین ما للظالمین من حمیم و لا شفیع یطاع» (غافر/ ۱۸): آنان را به روز نزدیک هشدار بده؛ روزی که [از شدت وحشت]، قلب‌ها خشم خود را فرو خورده، به گلوگاه‌ها می‌رسند. ستمکاران هیچ خویشاوندی و شفیعی نخواهند داشت که فریادرسشان باشد. و نیز می‌فرماید: «انهم یرونه بعیدا ٭ و نراه قریبا» (معارج/ ۶ و ۷): آنان قیامت را دور می‌بینند، ولی ما آن را نزدیک می‌بینیم.

موضوع نزدیک بودن واقعه قیامت در قرآن کریم با نگاهی ویژه مطرح شده و در این‌باره به احساس و تصوری پرداخته شده است که پس از بیداری و زنده شدن در قیامت به انسان‌ها دست می‌دهد. توضیح اینکه انسان، پس از بیداری در صحنه قیامت، فاصله خود را با مرگ و زندگی دنیا بسیار کم می‌بیند، به طوری که احساس می‌کند تنها بخشی از روز را در خواب بوده است؛ گویا برزخ را فراموش می‌کند. البته در برزخ، حوادث بسیاری رخ می‌دهد و برخی انسان‌ها با عذاب الهی مواجه می‌شوند و برخی دیگر، یعنی اولیای خدا و مقربان، در خوشی‌ها و نعمت‌ها به سر می‌برند، اما پس از زنده شدن، همه چیز را از یاد می‌برند. این همانند حالتی است که در بی‌هوشی اتفاق می‌افتد.

ممکن است کسی روزها در حالت بی‌هوشی باشد، اما پس از به هوش آمدن، از آنچه در حالت بی‌هوشی دیده و روحش سیر داشته است، چیزی به خاطر نمی‌آورد و از مدت آن دوران و گذشت زمان آن، احساسی ندارد و چه بسا از اطرافیان می‌پرسد: چه مدتی است که اینجا هستم؟ درباره خواب نیز همین اتفاق، پس از بیداری رخ می‌‌دهد. وقتی ما از خواب برمی‌خیزیم، جز اندکی از آنچه در خواب دیده‌ایم، چیزی به یاد نمی‌آوریم. ما عمده خواب خود را فراموش می‌کنیم و آنچه را هم که به یاد می‌آوریم، معمولاً مورد توجه قرار نمی‌دهیم؛ زیرا آنچه برای ما مهم است، مسائلی است که پیش از خواب بدان‌ها اهتمام داشته‌ایم یا انجام داده‌ایم. روایات ، مرگ را خوابی طولانی دانسته‌اند و زنده شدن در قیامت را نیز به بیداری از خواب تشبیه کرده‌اند. جالب است که قرآن کریم تعبیر «توفی» را هم برای مرگ آورده و هم برای خواب. همچنین، تعبیر مبعوث شدن را که در قیامت رخ خواهد داد، دقیقاً برای بیداری از خواب نیز مطرح می‌فرماید.

این دلالت بر آن دارد که خواب و مرگ، ماهیتی یکسان دارند. به این آیه توجه کنید: «و هو الذی یتوفاکم باللیل و یعلم ما جرحتم بالنهار ثم یبعثکم فیه لیقضی اجل مسمی ثم الیه مرجعکم ثم ینبئکم بما کنتم تعملون» (انعام/ ۶۰): اوست کسی که در شب [به هنگام خواب، روح] شما را می‌گیرد و می‌داند که در روز چه انجام داده‌اید. سپس در روز، شما را از خواب مبعوث می‌کند [و این خواب و بیداری‌ها ادامه دارد] تا اینکه سرامدی تعیین شده فرا رسد و آن‌گاه بازگشت شما به سوی او خواهد بود و سپس شما را از آنچه عمل می‌کردید، باخبر می‌سازد

. در جایی دیگر نیز می‌فرماید: «الله یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها» (زمر/ ۴۲): خداست که به هنگام مرگ ارواح را می‌گیرد و روحی را که هنوز مرگش فرا نرسیده، در هنگام خواب، [آن را قبض می‌کند].۱ شباهت کامل مرگ به خواب، با این تعبیر قرآن کریم، به خوبی روشن می‌شود. قرآن کریم نمونه‌ای از مرگ را در دنیا نشان می‌دهد که پس از بیداری از آن، دوره مرگ کاملاً فراموش می‌شود. خداوند در داستان حضرت عُزَیر می‌فرماید: «او کالذی مر علی قریة و هی خاویة علی عروشها قال انی یحیی هذه الله بعد موتها فاماته الله مائة عام ثم بعثه قال کم لبثت قال لبثت یوماً او بعض یوم قال بل لبثت مائة عام …» (بقره/ ۲۵۹): یا مانند آن کس که گذرش بر دهکده‌ای افتاد که خراب و ویران شده بود. گفت: «خداوند این [مردگان] را پس از مرگشان چگونه زنده خواهد کرد؟» پس خداوند او را صد سال میراند و سپس او را برانگیخت. [بدو] فرمود: «چه مدتی است که [در اینجا] درنگ نموده‌ای (تصور می‌کنی که چه اندازه خوابیده‌ای)؟». پاسخ داد: «یک روز یا پاره‌ای از یک روز». فرمود: «نه، بلکه تو صد سال را [در اینجا، در خواب مرگ] گذرانده‌ای». به فرموده قرآن کریم، اصحاب کهف نیز دقیقاً همین سخن را پس از گذشت مدتی طولانی‌تر (۳۰۹ سال قمری)، بیان کردند: «و کذلک بعثناهم لیتساءلوا بینهم. قال قائل منهم کم لبثتم. قالوا لبثنا یوما او بعض یوم …» (کهف/ ۱۹): بدین ترتیب آنان را برانگیختیم تا از یکدیگر پرس‌وجو کنند. یک نفر از بین آن‌ها [به دیگران] گفت: «چند گاه است که [در اینجا] درنگ کرده‌اید؟». گفتند: «یک روز یا پاره‌ای از یک روز است که درنگ کرده‌ایم». قابل توجه است که همین نوع گفت‌وگو و پرسش و پاسخ در قیامت نیز مطرح می‌شود و همانند هنگامی که از خواب برمی‌خیزند، چیزی از دوران مرگ به خاطر نمی‌آورند و یا اگر چیزی به خاطر می‌آورند، تصوری خواب‌گونه دارند که به آن نمی‌اندیشند و مدت خواب خود را نیز مانند عُزَیر (ع) و اصحاب کهف، کوتاه می‌یابند. به این آیات توجه کنید: «یوم ینفخ فی الصور و نحشر المجرمین یومئذ زرقا ٭ یتخافتون بینهم ان لبثتم الا عشرا ٭ نحن اعلم بما یقولون اذ یقول امثلهم طریقة ان لبثتم الا یوما» (طه/ ۱۰۲ ـ ۱۰۴):

[همان] روزی که در صور دمیده می‌شود و در آن روز مجرمان را کبودچشم برمی‌انگیزیم. با یکدیگر آهسته (زیرلب) می‌گویند: «ده روز بیشتر درنگ نکرده‌اید». ما به آنچه می‌گویند، آگاه‌تریم؛ آن‌گاه که برترین کارشناس آن‌ها می‌گوید: «روزی بیش درنگ نکرده‌اید». با اندکی دقت روشن می‌شود که تعبیر «لبث» پس از رستاخیز، دقیقاً همان تعبیری است که برای حضرت عزیر(ع) و اصحاب کهف آمده است. قرآن کریم، در جایی دیگر، این موضوع را با مقدمات و توضیحات بیشتری آورده است: «یسئلونک عن الساعة ایان مرساها ٭ فیم انت من ذکراها» (نازعات/ ۴۲ ـ ۴۳): درباره قیامت از تو سؤال می‌کنند که چه هنگام برپا می‌شود؟ تو برای ذکر [تاریخ] قیامت، چه انگیزه‌ای می‌توانی داشته باشی؟ خداوند نخست اعلام کردن زمان قیامت را بیهوده می‌شمرد، زیرا کسانی که نمی‌پذیرند، اگر تاریخی هم برایش گفته شود، باز نمی‌پذیرند و آن‌ها که به قیامت ایمان دارند، بدون ذکر تاریخ هم ایمان دارند. «الی ربک منتهاها» (نازعات/ ۴۴): مهم این است که سرانجام قیامت، به پروردگار تو می‌انجامد. در آن هنگام، همگان به حضور خدا می‌روند و در محضر او گرد خواهند آمد و البته این هشدار تنها برای کسانی است که به آینده خود می‌اندیشند. انما انت منذر من یخشاها» (نازعات/ ۴۵): تو تنها کسانی را می‌توانی نسبت به قیامت هشدار دهی که نگران آن‌اند. خداوند در پایان به نوعی به تاریخ اشاره می‌کند و گویا می‌فرماید اگر می‌خواهند تاریخ قیامت را بدانند، ما این تاریخ را برای آن‌ها بیان می‌کنیم. البته تاریخی را که آن‌ها در قیامت احساس خواهند کرد. «کانهم یوم یرونها لم یلبثوا الا عشیة او ضحاها» (نازعات/ ۴۶): روزی که آنان قیامت را مشاهده کنند، چنان است که گویا [از زمان مرگ تا لحظه برانگیختگی]، تنها شبی و یا روز آن [شب] را [نیز] سپری کرده باشند. چه بسا حدیثی که مرگ را فرا رسیدن قیامت تلقی فرموده نیز ناظر به همین نکته باشد: «اذا مات الرجل قامت قیامته» (مجلسی، ج ۵۸: ۷): آن‌گاه که شخص می‌میرد، قیامتش برپا می‌شود. با توجه به این نکته، هر کسی می‌تواند زمان رسیدن قیامت خود را براساس احساسی که در روز قیامت دارد، تخمین بزند. با این نگاه، اگر کسی بیست سال دیگر در زندگی دنیا عمر می‌کند، «بیست سال و یک روز دیگر» در صحنه قیامت خواهد بود. گویا تعبیر برزخ به معنای حائل میان دو چیز نیز به همین معناست؛ یعنی دوران مرگ پس از دنیا، حائلی میان حیات دنیا و حیات آخرت است. چه بسا اینکه از آخرت تعبیر به «فردا» می‌کنند نیز از جهتی بر همین مطلب ناظر باشد. خداوند می‌فرماید: «و لتنظر نفس ما قدمت لغد» (حشر/ ۱۸): هرکس باید بنگرد که برای فردا (قیامت) چه تدارکی می‌کند.   ج. وضعیت چهره‌ها در قیامت چهره‌ها در قیامت متفاوت‌اند، اما این به سبب تفاوت چهره‌ها در دنیا نیست، بلکه براساس اعمال انسان‌ها چهره‌های انسان‌ها نیز متفاوت است. در آن روز، همه چیز براساس ایمان و اعمال شکل می‌گیرد. آنان که در دنیا مؤمن‌اند و در مسیر تقوا گام برمی‌دارند، در آنجا از هر نعمتی برخوردار خواهند بود، که از جمله آن‌ها: چهره‌ای سپید، نورانی و زیباست. برعکس، کسانی که از ایمان و اعمال نیک بی‌بهره‌اند، از هر جهت نابسامان خواهند بود؛ از جمله اینکه: چهره‌ای تکیده، غبارآلود و سیاه خواهند داشت. قرآن کریم می‌فرماید: «یوم تبیض وجوه و تسود وجوه فاما الذین اسودت وجوههم اکفرتم بعد ایمانکم فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون ٭ و اما الذین ابیضت وجوههم ففی رحمئ الله هم فیها خالدون» (آل عمران/ ۱۰۶ و ۱۰۷): روزی که [در آن] چهره‌هایی سپید و چهره‌هایی دیگر سیاه‌اند. پس درباره سیه‌رویان، [آنان را نکوهش کنند که] چرا پس از ایمانتان، باز کافر شدید [و ناسپاسی پروردگار کردید]؟ پس اکنون به سبب اینکه کفر ورزیده‌اید، عذاب را بچشید. و اما سپیدرویان، در رحمت خدایند و در آن جاودانه خواهند بود. بر این اساس، چه بسیار سیاه‌پوستان مؤمنی که در سرای آخرت سپیدرو و نورانی محشور می‌گردند و چه بسا سپیدپوستان کفرپیشه‌ای که با چهره‌ای سیاه از خاک برمی‌خیزند. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید: «وجوه یومئذ مسفرة ٭ ضاحکة مستبشره ٭ و وجوه یومئذ علیها غبرة ٭ ترهقها قترة ٭ اولئک هم الکفرة الفجرة» (عبس/ ۳۸ ـ ۴۲): در آن روز چهره‌هایی هستند که چون صبح فروزان‌اند؛ خندان و شادمان‌اند؛ و چهره‌های دیگری هستند که در آن روز غبارآلودند و خاک ذلت بر آن‌ها نشسته است. اینان همان کافران زشت‌کردارند. و نیز می‌فرماید: «وجوه یومئذ خاشعة ٭ عاملة ناصبة» (غاشیه/ ۲ و ۳): رخسارهایی در آن روز ترسناک و ذلیل‌اند؛ همه کارشان رنج و مشقت است. «وجوه یومئذ ناعمئ ٭ لسعیها راضیه ٭ فی جنة عالیة» (غاشیه/ ۱۰ـ ۸): رخسارهایی در آن روز از نعمت خود شادمان‌اند. از سعی و کوشش خود خشنودند و در بهشت برین‌اند. آری، اینان همان نیکانی هستند که پایان کارشان بهشت جاویدان خواهد بود.

قرآن کریم در وصف آن‌ها می‌فرماید: «ان الابرار لفی نعیم ٭ علی الارائک ینظرون ٭ تعرف فی وجوههم نضرئ النعیم» (مطففین/ ۲۲ ـ ۲۴): به درستی که نیکوکاران در نعمت‌های بهشت‌اند؛ بر تخت‌ها تکیه کنند و مناظر [ـِ زیبا] را بنگرند. از چهره‌هاشان طراوت نعمت [بهشت] را درمی‌یابی. در این‌باره، حدیثی طولانی از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است. گزیده آن چنین است که: «امت من در روز قیامت با پنج پرچم نزد من می‌آیند». سپس چهار پرچم را ذکر می‌کند که عبارت‌اند از: پرچمی با گوساله این امت، پرچمی با فرعون این امت، پرچمی با سامری این امت و پرچم ذوالثدیه (حرفوص‌بن زهیر، رهبر خوارج که در جنگ نهروان کشته شد). سپس درباره این چهار پرچم توضیح می‌دهد که آن‌ها بر ثقلین (یعنی بر کتاب خدا و عترت پیامبر اکرم(ص) جفا کردند و با روی سیاه وارد آتش خواهند شد

در دو سورۀ قرآن عبارت "باقیات الصّالحات" آمده است: سورۀ کهف، آیۀ 46 و سورۀ مریم، آیۀ 76. در این مورد که مقصود از باقیات صالحات چیست ؟ حضرت بهاءالله می‌فرمایند:
امروز کلمةالله که از قلم اعلی جاری و نازل است اوست از باقیات صالحات که در کتب و صحف الٓهی ثبت شده. جمیع اشیا به فنا راجع، قوله تعالی «کلّ شیءٍ هالک الّا وجهه.» طوبی از برای نفسی که امروز به کلمۀ الهی که از قلم ابدی ظاهر شده فائز گردد. این کلمه را فنا اخذ ننماید. اوست عملی که از کتاب محو نگردد. طوبی از برای نفسی که به آن فائز شد." (مجموعه آثار قلم اعلی، شماره 15، ص9-238) 
میدانید 
 اجر عمل صالحات در قرآن بهشت است و آن هم  در گرو شناخت بها ، است  لذا مولوی آنرا یافت و فرمود  ما بها، و خون بها، را یافتیم اشاره به این آیه است ،  إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ)
 يعني در حقيقت خدا از مؤمنان جان و مال شان را به بهاي اين كه بهشت براي آنان باشد، خريده است.
 بهشت بدون بها به كسي داده نمي شود لذا مولانا فرمود ما بها، را با خون بها، یافتتیم یعنی  هيچ كس نبايد تصور كند كه به صِرف بهانه سازي و عدم ادعاي ايمان به مظهر حق ،  ( بها، الله ) بهشت نصيب او بشود.
سوره حج آیه ۴۲ به این ارزش که شناخت  بها، است با  بردن اسم بها، آنرا تاکید  میکند أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَي الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَي الْقُلُوبُ الَّتي‏ فِي الصُّدُورِ ..آیا در زمین گردش نکرده‌اند تا دلهایى داشته باشند که با آن بیندیشند یا گوشهایى که با آن [حق  ، بها، ]  را بشنوند، آرى [فقط] دیدگان نیست که نابینا مى‌شود، بلکه دلهایى که در سینه‌ها هست
 هم نابینا مى‌گردد
نابینا به این مفهموم است کسی که از رحمت و حمایت پروردگار محروم شود مرده ای پیش نیست و با نابینا , 
 نیز فرقی ندارد
و نیز حضرت عبدالبها، فرموده اند اين حقائق مقدّسه نيز مستثنا هستند
تفکّر و تأمّل فی هذا التفسير بالايجاز
فانّه يغنی عن الاطناب
و لو کان لی مجال و قلمی سيّال
لفسّرت هذه الآية المبارکة تفسيراً تهتزّ له
القلوب و تنشرح به الصدور
و تلتذّ باستماعه الآذان
فانّه روح الحياة من فؤاد الانسان
ولکن ما الحيلة و ما العلاج فانّ
الاذان ممدودة ولکن الالسن ممنوعة
و الموانع مشهودة
و نرجوا من الله ان يفتح علی قلوب الاحبّاء ابواب الفتوح
و يشرح بنور معرفته الافئدة و الصّدور
و ينطق السنتهم بابدع المعانی بين ملأ النور
و البهاء عليک و علی کلّ من ثبّت علی الميثاق
و تمسّک بعروة الوثقی الّتی لا انفصام لها فی يوم
الحشر و النّشور
فانّ الثبوت علی الميثاق مغناطيس
للفيض و الاشراق و جالب کلّ خير فی الآفاق 
مضمون بیان مبارک به فارسی 
در این تفسیر به اختصار تأمل کنید
 از اسراف می خواند
 و اگر جا داشت و قلمم سیال بود
 این آیه مبارکه با تعبیر ارتعاشی تفسیر شده است
 دل ها و سینه ها با آن باز می شود
 و گوش ها از شنیدن آن لذت می برند
 این روح زندگی از دل انسان است
 و موانع به خوبی شناخته شده است
 و از خداوند می خواهیم که دروازه های فتح را به روی قلب عزیزان بگشاید
 و به نور علم خود دلها و سینه ها را بیان می کند
 و زبانشان خلاق ترین معانی را در میان پری نور بیان می کند
 و منزه است بر تو و هر که بر عهد استوار است
 و به مطمئن ترین دستگیره ای که یک روز نمی شکند چنگ بزن
 الحشر و النشور
 به راستی که استقامت بر عهد آهنربایی است
 برای فراوانی و درخشندگی و آوردن همه خیرها در آفاق سلام الله علیه


Glory Of Father GIF - Find & Share on GIPHY
Discover & share this Glory Of Father GIF with everyone you know. GIPHY is how you search, share, discover, and create GIFs.
https://giphy.com/gifs/glory-of-father-39sgL8hJnyu5ID4tWa

. آن‌گاه می‌فرماید: «سرانجام بیرقی نزد من خواهد آمد با امام متقیان و بزرگ اوصیا و جلودار روسپیدان و وصی رسول پروردگار جهانیان، به آنان می‌گویم که بعد از من، با ثقلین چه کردید؟ در پاسخ می‌گویند: «از ثقل اکبر پیروی کردیم و ثقل اصغر را زنده نگاه داشتیم و به آن مهر ورزیدیم و از آن دفاع کردیم و یاری‌اش رساندیم؛ تا جایی که خون خود را نیز در پس پرچم عترت ریختیم». پس به آنان می‌گویم: سیراب و کامیاب وارد بهشت شوید. چهره‌هایتان سفید باد! سپس رسول خدا این آیه را تلاوت کرد: «یوم تبیض وجوه … هم فیها خالدون»۲ (آل عمران/ ۱۰۶ و ۱۰۷) به‌طور کلی، اهل ایمان و تقوا، سپیدرو، با نشاط، شاداب و از نعمت شادان و خندان خواهند بود؛ ولی چهره کافران عصیانگر سیاه، ذلیل و غبارآلوده خواهد شد.   د. برخوردها در قیامت قرآن کریم می‌فرماید: «الاخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین» (الزخرف/ ۶۷): دوستان [ـِ دنیا] در آن روز دشمن یکدیگر می‌شوند، مگر پرهیزگاران. قرآن کریم از درگیری اهل باطل با یکدیگر در صحنه قیامت سخن می‌گوید. این درگیری‌ها در دو صحنه‌اند: ۱. درگیری انسان‌های خودکامه با یکدیگر نمونه این نوع درگیری، درگیری سردمداران ضلالت با پیروانشان است که در این آیه مطرح شده است: «اذ تبرا الدین اتبعوا من الذین اتبعوا و راوا العذاب و تقطعت بهم الاسباب ٭ و قال الذین اتبعوا لو ان لنا کرة فنتبرا منهم کما تبرءوا منا کذلک یریهم الله اعمالهم حسرات علیهم و ما هم بخارجین من النار» (بقره/ ۱۶۶ و ۱۶۷): هنگامی که رؤسا و پیشوایان باطل از پیروان خود بیزاری جویند و عذاب خدا را مشاهده کنند و سبب‌ها از آنان بریده شود، آن‌گاه پیروان آن‌ها [از روی حسرت و پشیمانی] خواهند گفت: «کاش دیگر بار به دنیا باز می‌گشتیم، تا همان‌گونه که این‌ها از ما بیزاری جستند، ما نیز از اینان بیزاری بجوییم و بدین ترتیب، خداوند اعمال آن‌ها را حسرت دلشان می‌گرداند و آنان از آتش برون نمی‌شوند». درگیری مجرمان با شیاطین در روز قیامت، مجرمان و شیاطین با هم محشور می‌شوند (مریم/ ۶۸)۳ و هر دو برای داوری در پیشگاه پروردگار حضور می‌یابند. بدتر اینکه قرین یکدیگر خواهند بود. البته این افراد در دنیا نیز شیطان قرینشان بوده است. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید: «و من یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطاناً فهو له قرین ٭ و انهم لیصدونهم عن السبیل و یحسبون انهم مهتدون ٭ حتی اذا جاءنا قال یا لیت بینی و بینک بعد المشرقین فبئس القرین» (زخرف/ ۳۶ ـ ۳۸). هرکه از یاد خدای رحمان رخ بتابد و به خدا پشت کند، شیطانی را بر او چیره می‌کنیم تا [پیوسته] قرین و هم‌نشین وی باشد. و آن شیاطین، این مردمان را از راه خدا باز می‌دارند و به ضلالت می‌افکنند،

در حالی‌که می‌پندارند راه درست را یافته‌اند. تا آن‌گاه که در قیامت به نزد ما بیاید، به آن شیطان خواهد گفت: «ای کاش بین من و تو به اندازه دو مشرق فاصله می‌بود». چه بد قرینی است شیطان. از این آیات روشن می‌شود، آن‌هایی که شیطان در دنیا قرینشان است، در قیامت نیز همو قرین آن‌ها خواهد بود و چه بسا به گونه‌ای محشور شوند که نتوانند از یکدیگر جدا شوند. قرآن کریم درباره درگیری آن‌ها چنین سخن می‌گوید: و در صور دمیده شود و هرکسی می‌آید [در حالی‌که] با او سوق‌دهنده و گواهی‌دهنده‌ای است. [به او می‌گویند:]

«واقعاً که از این [حال] سخت در غفلت بودی. [ولی] ما پرده‌ات را [از جلوی چشمانت] برداشتیم و دیده‌ات امروز تیز است. و [فرشته] هم‌نشین او می‌گوید: «این است آنچه پیش من آماده است [و ثبت کرده‌ام]». [به آن دو فرشته خطاب می‌شود:] «هر کافر سرسختی را در جهنم فرو افکنید، [هر] بازدارنده از خیری، [هر] متجاوز شکاکی ـ که با خداوند، خدایی دیگر قرار داد ـ [ای دو فرشته] او را در عذاب شدید فرو افکنید» (ق/ ۲۰ ـ ۲۶). پس از فرمان الهی برای افکندن مجرمان به جهنم، مسئله زیر رخ می‌دهد: «قال قرینه ربنا ما اطغیته و لکن کان فی ضلال بعید» (ق/ ۲۷): [شیطان] همدمش می‌گوید: «پروردگار ما، من او را به عصیان وا نداشتم، لیکن [خودش] در گمراهی دور و درازی بود». این جمله کاملاً حالت دفاعی دارد. معلوم می‌شود انسانِ گمراه، شیطان قرین او بوده و در قیامت هم هست، می‌خواهد گمراهی خود را به گردن شیطان بیندازد و گویا می‌گوید: «خدایا، این شیطان بود که قرین من بود و مرا به راه طغیان و سرکشی انداخت» و او در پاسخ، جمله مذکور در آیه را می‌گوید. به سخن دیگر، این آیه نشان‌دهنده درگیری انسانِ جهنمی با شیطانی است که با او بوده، با او برانگیخته شده و قرین اوست.

جمله بعد نیز نشانگر همین درگیری است. «قال لا تختصموا لدی و قد قدمت الیکم بالوعید ٭ ما یبدل القول لدی و ما انا بظلام للبعید» (ق/ ۲۸ و ۲۹): خداوند می‌فرماید: «در پیشگاه من با همدیگر ستیز نکنید. من پیش‌تر به شما هشدار داده بودم. پیش من حکم دگرگون نمی‌شود و من نسبت به بندگانم بیدادگر نیستم». افزون بر موارد گذشته، قرآن کریم نام‌ها و صفاتی نیز برای قیامت مطرح فرموده که هرکدام به یکی از ویژگی‌ها یا رخدادهای آن روز دلالت دارد

. برخی از آن موارد چنین است: ـ الحاقه (حاقه/ ۱۰۳): تحقق‌یابنده، حتمی؛ ـ الواقعه (واقعه): واقع‌شدنی؛ ـ غد (حشر/ ۱۸): فردا؛ ـ ساعة (روم/ ۱۲): پاره زمان؛ ـ یوم‌الحق (نبا/ ۳۹): روز بر حق؛ ـ یوم‌الفصل (نبا/ ۱۷): روز فصل خصومت، روز جدایی؛ ـ یوم معلوم (واقعه/ ۵۰): روزی معین؛ ـ یوم‌الوعید (ق/ ۲۰): روز تهدید، روزی که بدان هشدار داده شده؛ ـ یوم عظیم (یونس/ ۱۵): روزی پرشکوه؛ ـ یوم کبیر (هود/ ۳): روزی بزرگ؛ ـ یوم‌الدین (حمد/ ۴): روز قانون و جزا؛ ـ یوم لا مرد له من الله (شوری/ ۴۷): روز بی‌بازگشت؛ ـ یوم‌الخروج (ق/ ۱۱): روز خارج شدن؛ ـ یوم‌الیم (هود/ ۲۶): روز دردناک؛ ـ یوم عسیر (مدثر/ ۱۹): روز سخت؛ ـ یوم مشهود (هود/ ۱۰۳): روز مورد مشاهده؛ ـ یوما ثقیلا (انسان/ ۲۷): روزی سنگین؛ ـ یوم عقیم (حج/ ۵۵): روز بدفرجام؛ ـ یوم‌الجمع (تغابن/ ۹): روز گرد آمدن؛ ـ یوم‌التغابن (تغابن/ ۹): روز احساس غبن، روز پشیمانی؛ ـ یوم‌الحسرة (مریم/ ۳۹) روز اندوه و رشک؛ ـ یوم‌الخلود (ق/ ۳۴): روز جاودانگی؛ ـ یوم محیط (هود/ ۸۴): روز احاطه‌کننده؛ ـ یوم یقوم الروح و الملائکة صفا (نبا/ ۳۸): روزی که روح‌القدس و فرشتگان به صف می‌ایستند؛ ـ یوم مجموع له الناس (هود/ ۱۰۳): روزی که همه مردمان برای آن روز جمع می‌شوند؛ ـ یوم تشخص فیه الابصار (ابراهیم/ ۴۲): روزی که چشم‌ها در آن خیره و حیران می‌شوند؛ ـ یوما تتقلب فیه القلوب و الابصار (نور/ ۳۷): روزی که در آن دل‌ها و چشم‌ها دگرگون می‌شوند؛ ـ یوم یتذکر الانسان ما سعی (نازعات/ ۳۵):

روزی که انسان تلاش خود را به یاد می‌آورد؛ ـ یوما یجعل الولدان شیبا (مزمل/ ۱۷): روزی که کودکان را پیر می‌کند؛ ـ یوما عبوسا قمطریرا (انسان/ ۱۰): روزی دُژَم و اندوهگین؛ ـ یوم تبلی السرائر (طارق/ ۹): روز برملا شدن اسرار، روز آشکاری درون‌ها.   نتیجه – در آیات قرآن کریم، برخی از جنبه‌های واقعه قیامت روشن شده است؛ همچون تردیدناپذیر بودن آن، نزدیک بودن آن، تفاوت چهره‌های انسان‌ها در قیامت و برخورد انسان‌ها با هم‌نشینان خود در قیامت. – در قرآن کریم، یقینی بودن واقعه قیامت با چنین تعبیرهایی یاد شده است:

روزی یقینی و بر حق، تردیدناپذیر، آمدنی، واقعه‌ای که دروغی در آن نیست، و روزی که خدای رحمان در عین رحمت بر بندگان، مردم را در آن روز جمع خواهد کرد. – درباره نزدیک بودن فاصله قیامت، براساس آیات قرآن باید گفت که مراد از آن، احساسی است که پس از بیداری و زنده شدن در قیامت به انسان‌ها دست می‌دهد. به بیان دیگر، پس از بیداری در صحنه قیامت، انسان فاصله خود را با مرگ و زندگی دنیا بسیار کم می‌بیند، به گونه‌ای که احساس می‌کند تنها بخشی از روز را در خواب بوده است. گویا همچون خواب، پس از بیداری و زنده شدن، عالم برزخ را از یاد می‌برد

و از همین روست که فاصله قیامت را بسیار نزدیک می‌بیند. – چهره‌های انسان‌ها در قیامت، بسته به ایمان و عملشان، متفاوت خواهد بود: مؤمنان سپیدرو و کافران سیه‌رو. – انسان‌های گناهکار و ظالم با هم‌نشینان خود در قیامت مجادله می‌کنند. این هم‌نشینان همان کسانی هستند که در دنیا نیز با آن‌ها قرین و هم‌نشین بوده‌اند.

  پی‌نوشت‌ها ۱. از پیامبر اکرم(ص) نیز نقل شده است: «کما تنامون تموتون و کما تستیقظون تبعثون: همان‌طور که می‌خوابید خواهید مرد و همان‌طور که از خواب بیدار می‌شوید، [در قیامت نیز] برانگیخته خواهید شد» (الفیض الکاشانی، التفسیر الصافی، ج ۳، ص ۲۳۷). ۲. ر. ک: حویزی، نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۸۱. ۳. فو ربک لنحشرنهم والشیاطین.  

One thought on “قیامت

  1. در قرآن می فرمايد: ” بل کذَّبوا بما لم يحيطوا بعلمه و لَمّا يأتهم تأويله ”

    ( سوره يونس، آيه ٣٩ ). ای محمّد، اين مردم که آيات الهی را تکذيب می کنند
    و آنها را دروغ می پندارند برای اين است که معنی اين آيات را نمی فهمند. ” لَمّا
    يأتهم تأويله ” هنوز تأويل و معنی اصلی و مقصود واقعی از اين آيات نازل نشده
    است. وقتی که اين آيات تأويلش نازل شد. آنوقت مردم خواهند فهميد که بيخود اين
    آيات را تکذيب کرده اند و علّت تکذيبشان جهل آنها به معانی اصليّه است.
      جمال مبارک می فرمايند، ای احبّای الهی، خيال نکنيد که جمال قدم آمده است
    برای اينکه به شما نماز و روزه و حجّ و فلان و بهمان بدهد، بلکه مقصود اصلی اين
    است که می خواهند بفرمايند، آن موعود کلّ و آن وجود مقدّسی  که حضرت موسی و
    مسيح و محمّد و ساير انبيای الهی وعده داده‌اند که در يوم آخر ظاهر خواهد شد. ظاهر شده و اسرار 
    کتب مقدّسه را آشکار و معانی آيات متشابهه را ذکر نموده است. می خواهند بفرمايند، ای اهل عالم، آن
    روز فرارسيده و آن نفس مقدسی که اين کار را انجام می دهد، من هستم که به اسم
    بهاءاللّه ظاهر شده ام. من آمده‌ام برای اينکه رموز و اسرار کتب قبل را برای شما
    آشکار کنم و حقايقی را که در آيات متشابهه مکنون و مستور بود، برای شما واضح و
    آشکار بيان کنم. مأموريّت واقعی من، نتيجه قيام مهيمن من در عصر نورانی
    اينست که اسرار و رموز کتب مقدّسه قبل را آشکار کنم. ” فتحنا ختم الرّحيق المختوم”،
    باز کرديم مهری را که بر سرباده روحانی و شراب آيات الهی در ظهورات قبل
    قرار داده شده بود، آن مهر را ما برداشتيم. همان رحيق مختومی که در قرآن مژده
    آن را داده بود که روز آخر خداوند مهر را از سر اين شيشه شراب آيات الهی بر می
    دارد. می فرمايند، آن روز فرارسيده است و ما در ضمن الواح و آيات تمام مهرهای
    اسرار و رموز را برداشتيم، حقايق کتب مقدّسه را برای شما آشکار کرديم و ما
    اينکار را کرديم با اصابع قدرت و اقتدار. اگر چنانچه می خواهيد به حقيقت اينها
    واقف بشويد، به الواحی که از قلم وحی نازل شده است، مراجعه کنيد. بنابراين
    وقتی شما مراجعه می فرمائيد به کتاب ايقان، به لوح جواهرالاسرار و به ساير
    الواح مقدّسه جمالقدم و اسم اعظم، مشاهده می فرمائيد که تمام اسرار کتب قبل و
    جميع آيات متشابهه‌ای که در شرايع قبل نازل شده و معنی واقعی و منظور حقيقيش مستور
    بوده، در اين ظهور مبارک واضح و آشکار شده است.
      در کتاب ايقان معنی قيامت را بيان فرموده‌اند، معنی علامات را بيان فرموده‌اند
    که مقصود از اينکه آفتاب تاريک ميشود، آفتاب چه چيز است، زمين ميلرزد و زلزله
    می شود، مقصود از زلزله چه چيز است. قوای زمين و آسمان از هم می پاشد، يعنی
    چه، مسيح روی ابر می نشيند و از آسمان به زمين می آيد، يعنی چه – مقصود از
    ملائکه چه هستند – بهشت کدام است – جنّت چه چيز است، و مقصود از رستاخيز عظيم
    وقوع چه مطلب مهمّی است. مقصود از اينکه ايليا از آسمان می آيد، يعنی چه –
    معنی رجعت يعنی چه – ايليائی که در دوره‌مسيح و در دوره رسول اللّه و در اين ظهور اعظم آمد، که
    بود – تمام اين رموز را از آيات متشابهه که در کتب قبل ذکر شده است، در الواح
    مبارکه ايقان و جواهرالاسرار و ساير الواح مهمه ذکر فرموده‌اند. شما کمتر لوحی
    است که مطالعه بفرمائيد، مگر آنکه سرّی از اسرار راجع به کتب مقدّسه قبل در آن
    واضح و آشکار شده باشد. لهذا مقصود اصلی و مطلوب واقعی جمالقدم و اسم اعظم که
    به امر الهی قيام کرد، فتح رحيق مختوم بود، يعنی برداشتن مهر از سرّ معانی
    آياتی که در کتب مقدّسه بود و معانيش بر همه مردم پوشيده و مکتوم بود.

    ——————————————————————————
     ساير منابع مطالعه در باره مبحث فوق:   – لئالئ الحکمة، ج ٣، ص ١١١

    کانال

    Like

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s