محکومیت بیست‌وشش تن از شهروندان بهایی ساکن شیراز به هشتاد و پنج سال حبس محکوم شدند

/خرداد/۱۴۰۱

گروه ۲۶ نفره از شهروندانی بهایی ساکن شیراز که پس از شش سال محاکمه، در مجموع به ۸۵ سال حبس محکوم شدند

گروه ۲۶ نفره از شهروندانی بهایی ساکن شیراز که پس از شش سال محاکمه، در مجموع به ۸۵ سال حبس محکوم شدند

بر اساس گزارش‌های رسیده به رادیو فردا، بیست‌وشش تن از شهروندان بهایی ساکن شیراز به اتهام انتسابی «اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت داخلی و خارجی کشور» در مجموع به ۸۵ سال حبس تعزیری، تبعید، ابطال گذرنامه و ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده‌اند.

این رأی در شعبه یک دادگاه انقلاب شیراز به ریاست قاضی محمود ساداتی صادر شده و به پرونده دستگیری‌های سلسله‌وار بهاییان شیراز در فاصله تیرماه ۱۳۹۵ تا آذر همان سال مربوط است.

جامعه جهانی بهایی بارها تاکید کرده است اتهام‌های امنیتی که علیه شهروندان بهایی در ایران مطرح می‌شود، کاملاً «بی‌اساس» بوده و تنها دلیل بازداشت بهاییان توسط نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی، باورها و فعالیت‌های مذهبی آن‌ها است.

در این پرونده، از میان شهروندان زن بهایی، به ترتیب یکتا فهندژ سعدی ،لالا صالحی، مژگان غلامپور، رضوان یزدانی و بهاره نوروزی هر کدام به «پنج سال زندان و دو سال ممنوعیت خروج از کشور و لغو گذرنامه» محکوم شدند.

از میان شهروندان مرد بهایی هم نبیل تهذیب، اسماعیل روستا، بهنام عزیزپور، سعید حسنی، رامین شیروانی و صهبا مصلحی هر کدام به «پنج سال زندان و دو سال تبعید به شهرستان‌های مناطق مختلف ایران و معرفی روزانه به اداره اطلاعات استان» محکوم شده‌اند

اطلاعی از آقای کثیری نیست

آقای کثیری یکی از۲۸۲ نفری نی زهست که نامش در گزارش سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران به تاریخ ۱۳ نوامبر ۱۹۸۵منتشر شده است.

این گزارش حاوی لیستی است تحت عنوان :”اشخاصی که گفته می شود خودسرانه یا بدون محاکمه در جمهوری اسلامی اعدام شده اند: ۱۹۸۴-۱۹۸۵”. دستگیری و بازداشت اطلاعی در مورد جزئیات دستگیری و بازداشت این متهم در دست نیست

دادگاه اطلاعی درباره جلسه یا جلسات دادگاه در دست نیست اتهامات از اتهامات عنوان شده علیه آقای کثیری اطلاعی در دست نیست مدارک و شواهد در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه متهم نیست

دفاعیات از دفاعیات متهم اطلاعی در دست نیست،

اما بنا به اظهارات نمایندگان جامعه بهائی، معتقدات دینی سبب اصلی بازداشت و 

دادگاهی شدن پیروان این مذهب است.  اطلاعاتی که این نمایندگان در مورد هم‌کیشان خود کسب کرده اند

حاکی از این است که معمولاً درخواست متهمان برای مطالعه پرونده رد می‌شود و اگرچه قانوناً مجازند که از وکیل مدافع استفاده کنند اما از اواسط دهه هفتاد وکلای دادگستری تحت فشار قرار گرفته اند  تا موکّل بهائی نپذیرند. نمایندگان جامعه بهائیان اتهاماتی از قبیل فعالیت سیاسی ضد انقلابی یا جاسوسی را که همواره در دادگاه‌ها به بهائیان وارد می شود تکذیب کرده و یادآوری می‌کنند که

اصول اساسی دین‌شان وفاداری به حکومت و فرمانبرداری از آن را تکلیف شمرده و آ‌‌ن‌ها را از هرگونه دخالت در امور سیاسی منع می نماید. این منابع اضافه می کنند که جاسوسی برای اسرائیل نیز اتهامی است بی‌اساس که مبنای آن استقرار مرکز جهانی بهائیان در اسرائیل است.

حال آن که این مرکز سال‌ها قبل از تأسیس دولت اسرائیل دراواخر قرن نوزدهم میلادی

در آن‌جا دایر شده است. حکم در مورد جزئیات این حکم اطلاعی در دست نیست. بنا به گزارش بهائیان به سازمان‌های حقوق بشر،اکثر اوقات متن احکام دادگاه‌ها در اختیار خانواده‌ها قرار نمی‌گیرد و در دسترس نیست.

.. جناب احسان الله کثیری در دوازدهم مرداد ماه 1315 شمسی در عرب خیل از توابع بابلسر به دنیا آمد. پدر خود را

در کودکی از دست داد. در سال 1328 در ظل نقشۀ 45 ماهه در معیت خانواده به کیاکلا شاهی مهاجرت نمود. تحصیلات متوسطه را در بابل به اتمام رساند و در سال 1348 به آمریکا سفر کرد.

به قول خودش هرگز نتوانست آن جذبه و حالت روحانی را در آمریکا پیدا کند. بعد از شش ماه به ایران بازگشت. در سال 1350 با بهاریه خانم مظلوم ازدواج نمود. ثمرۀ این ازدواج سه فرزند به نام های اشکان، آناهیتا و منا است. نام منا را پدر به افتخار منا محمودنژاد که بک ماه قبل از تولد فرزندش حلقۀ دار را زینت بخش گردن خویش نموده بود انتخاب کرد.

دوسال و نیم قبل از دستگیری عضو محفل روحانی کرج بود. در روز ششم مردادماه 1362 (بیست و سوم جولای 1983) نیمه شب بوسیلۀ پنج پاسداردر مقابل جشمان حیرت زدۀ زن و فرزندان به زندان برده شد

. در آن شب وقتی خانمش از افراد مسلح درخواست رؤیت حکم دستکیری را نمود، یکی از آنها با قنداق تفنگ به سرش کوبید و گفت: “این است حکم”

پس از مدتی بی خبری از سرنوشت او و پس از ارسال نامه ها به دیوان عالی کشور، دادستانی کل و بی جواب ماندن آنها معلوم شد که جناب کثیری در زندان انفرادی در گوهردشت بسر می برد.

سپس به زندان اوین در طهران منتقل شد و فقط دوبار اجازۀ ملاقات با همسر و فرزندان داشت. در مرتبۀ سوم صراحتاً گفته شد که ما آقای کثیری را اعدام کردیم.

او به ظاهر جوانی بود بی نام و نشان، نه اهل قلم بود و نه اهل ثروت، نه از مبلغان طراز اول و نه دارای مقامی در امور اداری مملکت، فقط قلبی مالامال از عشق به جمال جانان داشت

. چون به زجر و حیله نتوانستند خللی در ایمان او وارد آورند دست خود به خون او رنگین نمودند. شهادتش در ششم تیر ماه 1363 (بیست و هفتم جون 1984) واقع شد.

او نسل پنجم خاندانی است که از ابتدای ظهور حضرت اعلی ردای ایمان بر تن نمودند .

  اقتباس و تلخیص از نوشتۀ خانم بهاریه مظلوم

تصحیح و یا تکمیل کنید ❯

بیشتر بخوانید 

آقای لاریجانی هر چند اصل مدارک که اجساد تکه تکه شده آنان بود از بین رفته و با اینکه قاضی دادگاه آقای اعلمی که رای بیگناهی این هفت نفر را اعلام کرد در قید حیات نیست و هر چند سایر مدارک دادگاه را از بین بردند، امّا بنده به عنوان شاهدی زنده ناظر صحنههایی دلخراش بودم. چشمان من کمر سوخته شده و بدن دِشنه خورده پدرم را دید،

چشمان من انگشتان شکسته شده و آرنج آویزان عمویم را دید، گوشهای من صدای مردمی را که میگفتند پاهای دکتر وفایی را رشته رشته کرده اند، سینه آقای خزین را پِرِس کرده اند٬

شنید. هنوز ناله مردمی را که میگفتند این هفت نفر را قصابی کرده اند٬ می شنوم.

آیا میدانستید که شکم یکی از این هفت نفر را پاره کردند و احشاء آن را بیرون ریختند؟

این قسمتی از حقوق شهروندی بود که برای این هفت نفر قائل شدند اما داستان به اینجا ختم نمیشود. آیا میدانستید که اجساد این هفت نفر بهایی را به جای اینکه در سردخانه قرار دهند،

در پیاده رو مقابل بیمارستان امام خمینی همدان ریختند تا مورد اهانت و توهین مردم قرار بگیرند؟ این هم یکی دیگر از حقوقی است که شما اشاره کردید و باز هم آیا میدانستید که بعد از چند ماه …👎

http://ataizizseler.com/2021/05/03/text-note-3/ http://ataizizseler.com/2021/05/03/text-note-3/