یک بحث علمی

خانم عباسی عزیز  🌹 ، حرفهای جناب دکتر هلاگویی عزیز   خیلی خوب و زیباست   ولی در خیلی از موارد اشتباه کرده و با اجازه شما ✂ وقتی میگه :  بخاطر هیچکس یعنی شامل خودش نمی شه چون خودش هم مثل امثال سعدی همه ساله پند مردوم میدهد و خود نمیکند گوش زمانی که به همسرش خیانت کرد و زن دیگه ای گرفت اس اساس وفا داری را با نفس پرستی خودش  ، به زیر سئوال برد زیرا ثابت نموده  اگر یکنفر بخاطر تو به کس دیگری خیانت کنه  کاراسمش خیانت نیست  اما اگر خودت به کس سدیگری  خیانت کنی  اسمش خیانتهگر  منتهی خودش متوجه نبود که خیانت کرده

خانم عباسی نوشتند Ali Kargar من از زندگی شخصیشون بی اطلاع هستم و راستش چندان تمایلی هم ندارم که بدانم و آنچه برایم مهم است در سخنوریها اینست که انچه از نظرم صحیح است را  در وجود خود خویش تغییر دهم ‌ دوست خوبم هیچ انسانی جایز از خطا نیست و هیچ مطلقی در هیچ عصری وجود نداشته و همه چیز نسبی هستند و دید هر کسی با توجه به شرایط پیرامون هر گدام از ما به گونه ای متفاوت از دیگری برچسب و تعبیر میگردد و دیگر اینکه  ترجیح میدهم بالشخصه قضاوت راجب عملکرد دیگران را )خارج از ضرر به اجتماع ( برعهده خالقم گذارم چون هیچکدام از ما در موقعیتهایه یکدیگر نیستیم تا متوجه عکس العملهای دیگری در شرایط خاص آن فرد شویم . 
Abbasi Salehi خانم عباسی  عزیز 🌹 اگر اشتباه ای کردم مرا ببخشید با شما موافقم ولی آقای هولاکویی با شرکت در برنامه ای، توصیه کردند که ایرانیان در مورد مواضع ترامپ در مورد وقایع ایران، تشکرنامه ای به کاخ سفید بفرستند. در همین برنامه آقای هولاکویی از شخص ترامپ، بعنوان بیمار روانی نام می برند. استدلال ایشان جهت این توصیه از این قرار است:
“من بر اساس آنچه که می دانم، آقای ترامپ را گرفتار و بیمار می دانم، اختلال شخصیتی اش و چیزهای دیگر را … در باره برنامه های داخلی و خارجی اش هم معتقدم بسیاری از اینها نه درست است نه مفید است نه سالم است نه برای امریکا و نه برای مردم جهان. اما وقتی می رسد به موضوع ایران، موضعگیری که ایشان کرده است، درست است. یعنی کاری که دارد می کند و تویت هایی که دارد می زند، حرف هایی است که در مسیر کمک به ما است. بنابراین من به این قسمت که می رسد، تائیدش دارم  بسیار هم سپاسگزارم. به همین دلیل است به هموطنانم عرض می کنم تو هر کشوری که هستند اگر در امریکا هستند با فرستادن یک تشکر و یا هر چیزی به کاخ سفید، وزارت خارجه و مجلسین ….”
حتی اگر آقای هولاکویی مراتب تشکر خودشان را  شخصا نیز در کاخ سفید به ترامپ عرضه کنند، این واقعیت را نخواهد پوشاند که دکتر هولاکویی در شکستن تابوی گفتگو در مورد مشکلات روحی و روانی در جامعه ایران، نقش بسزایی داشته است. جامعه ایران از این زاویه مدیون ایشان است. در عین حال نمی توان از تناقض در تفکر و گفتار ایشان، در مورد نقش ترامپ و اعتراضات حق طلبانه ایرانیان، دچار شگفتی و حیرت نشد.
آقای هولاکویی می خواهند ایرانیان را در کوچه دو سر بن بستِ خامنه ای و ترامپ، زندانی کنند. دعوای ترامپ با خامنه ای بر سر سرکردگی گردنکشی در منطقه است و نه مشکل معیشت ایرانیان، و نه مشکل دمکراسی در ایران. ترامپ در اتحاد با سیستم قبیله ای ملک سلمان، و با رقص شمشیر، حکومت شبه قبیله ای ولایت فقیه را برای رقابت بر سر سرکردگی در منطقه، به چالش کشیده است. “حمایت” از مبارزات ایرانیان، فقط و فقط شمه ای از این برنامه است.
در همان زمان که شما به ایرانیان رهنمود فرستادن تشکر از ترامپ را می دادید، ایشان مشغول اعلام قطع کمک به پاکستان بود. چرا که در ظاهر، قطع این کمک ها بخاطر حمایت پاکستان از طالبان عنوان شده است. اما مطمئنا مطلع هستید که قطع کمک های امریکا به پاکستان نه بخاطر حمایت از طالبان بلکه بخاطر ادامه پروژه جدید راه ابریشم و همزمان با حذف دلار از مناسبات اقتصادی چین و پاکستان بود که ترامپ را بفکر مجازات پاکستان انداخت. طالبان و القاعده، فرزندان خلف همکاری بین امریکا و پاکستان است.     
همین همکاری را ایشان امروز با ملک سلمان به پیش می برند. اجازه بدهید، به سناریویی مشابه، به آزادیخواهی امریکا و متحدانشان در لیبی اشاره کنم. فرانسه که از قافله “دمکراسی خواهی” در عراق عقب مانده بود، پیشتازی کرد، و بمباران “دمکراسی دهی” لیبی را زودتر از دیگران آغاز کرد. وزیر امور خارجه ایتالیا، بلافاصله اعلام موضع کرد و گفت که “قرار نیست نفت لیبی به فرانسه و پناهندگان به ایتالیا بیایند”. مراتب قدردانی شما از ترامپ تا کجا ادامه خواهد داشت؟ در موقع بمباران “دمکراسی دهی” چه خواهید کرد؟  آویزان شدن یک روانشناس  متبحر، از ریسمان یک دیوانه، فقط اوج استیصال را نشان می دهد.
آقای هولاکویی، ولایت فقیه در قلب و مغز ایرانیان، شدیدا زمین خورده است. درد این مردم آن نیست که با امریکا کم رابطه دارند؛ درد آنان آن نیست که کم هزینه می دهند؛ درد آنان این است که روشنفکران و اندیشمندان این جامعه، خصوصا خیل عظیمی که در خارج هستند، برای آنها آلترناتیوی مهیا نساخته اند؛ تا گذار از نظام ولایت فقیه نه در گرداب ترامپ و پوتین، بلکه به جامعه ای بهتر ختم شود؛ تا اینکه هزینه این گذار حداقل باشد.
زمانی انیشتن به فروید نامه ای نوشت و از او خواست که به کارزار ضد بمب هسته ای او بپیوندد، فروید به او نوشت شما آنقدر از روانشناسی انسان سر در میاورید که من از فیزیک. جنبش های ناکام چند دهه اخیر نشان داد که رسیدن به جامعه ای سالم چند “حلقه گمشده” دارد، مسلما، روانشناسی فردی و روانشناسی اجتماعی دو رشته از آن “حلقه های گمشده” می باشند.
علیرغم اینکه عاقبت این اعتراضات در کوتاه مدت به کجا بیانجامد، نافی این واقعیت نیست که جامعه ایرانی می خواهد گرد و خاک ولایت فقیه را از خود پاک کند. اندیشه راهنما، نیاز عاجل آنان است.
کپی از سایت پیک ایران و ممنون که خواندی 🌹

ا🌹خانم عباسی عزیز 🌹 بنده اگر جسارت میکنم و  چیزی مینویسم بر اساس نقد و استناد است و خودم اعتراف میکنم بیشتر آنها برای نوشتن صحیح و وبلاگ نویسی  از  منابع معتبر اینور و آنور پیدا میکنم از همه مضحکتر دخالت ایشان بنوعی در سیاست بنا به همین تفسیر های ناسنجیده و پیش بینی های غیر قابل عقلی ایشان است جایی نوشته بود : دکتر هلاکویی مدعی است که سال ها قبل از انقلاب، وقوع آن را پیشبینی کرده بود. حال اگر پیشگویی های اخیر ایشان را در رابطه با سیر تحولات ایران، که در آرشیو صوتی برنامه هایشان موجود است مبنا قرار دهیم، به این نتیجه می رسیم که دکتر جوان آن زمان ، تنها ممکن است به مصداق “…به غلط بر هدف زند تیری” ، چیزی شبیه انقلاب پیشبینی کرده باشد و نه ازروی”کرامات” ویا دانشی که فقط در انحصار او و نه هیچ کس دیگری در دنیا قرارداشته است! بلافاصله پس از ناآرامی های انتخابات ریاست جمهوری 1388، دکتر هلاکویی به کرات در پاسخ به این پرسش که آینده سیاسی ایران چه خواهد شد ، فرمودند که مطابق اصول بدیهی جامعه شناسی، که گویا فقط ایشان از آنها آگاهند، از سه ماه تا حداکثر یکسال ، تحولات عمیقا اساسی در ایران رخ خواهد داد و ج.ا.سرنگون خواهد شد. حال از جناب دکتر سوال کنید که آیا ایشان پس از گذشت چهل و دوسال ، ذره ای هم در درستی این “احکام مسجل ومحتوم “، شک نکرده است که همچنان به صورتی حیرت آور و بدون آن که به روی خود بیاورد، “ضرب الاجل” های تازه برای آینده جنبش تعیین می کند ؟.ازآن هم جالب تر، موضع گیری های دکتر هلاکویی در مورد “تحولات خاورمیانه” است: پس ازشروع ناآرامی ها در مصر، دکتر هلاکویی دربرنامه رادیویی “رازها ونیازها” ، بالحنی نگران ، رسانه های آمریکا را به بزرگنمایی تظاهرات مصر، با اهدافی برنامه ریزی شده برای بدبین کردن مردم آمریکا و جهان نسبت به دولت مصر، متهم کرد. واینکه گویا از مصر نباید انتظار داشت که سوئیس و سوئد باشدپس جمهوری اسلامی هم حق دارد!) واز جمله گفت :”..اگر برنامه ای هست ما نمیدانیم ولی اگر برنامه ای نیست ، ما تعجب می کنیم که کشورهای غربی چرا این گونه جانبداری می کنند ؟”.در پایان هم در تایید سخن شنونده که مواضع ضد مصری را با اقدامات کارتر برای سرنگونی شاه مقایسه کرده بود، گفت که :”بله ما مارگزیده ایم و حق داریم از ریسمان سیاه و سفید بترسیم” .درست برخلاف آنچه از روی کم لطفی وانمود می کند،  یعنی نمی داند که سرنگونی شاه ،بدون توافق قدرت بزرگ پشت سرش صورت نگرفته است.
اعترافش به ترس از ریسمان هم همین را تایید می کند 
ویادش میرودکه همیشه دیگران را بخاطرموثردانستن موضعگیری های آمریکادر سقوط شاه مسخره میکرد. وپیوسته سعی دارد مردمی و همه گیر بودن آن ها را با انواح تز های از خود در آوردی خودش به اثبات برساندخانم زهرا عباسی  برداشت دکتر از”هیچ” ، طبق تعاریف ماکروفیزیک ، که با وسائل اندازه گیری بسیار دقیق سرو کارندارد، می باشد . در صورتی که وقتی ما از مکانیک کوانتوم صحبت می کنیم مقولات خودش را باید بکاربریم . و “هیچ” در کوانتوم با “هیچ” در فیزیک کلاسیک یکی نیست.برای رسیدن به هیچ درهر سیستم علمی، باید از مسیر کوچکترین واحد و المنت عبور کنید.در میکروفیزیک هنوز دستیابی به این واحد آرزویی بیش نیست و کوارک آخرین ایستگاه تا امروز است.”ریسمان ها” هم که صدها بار کوچکتر از کوارک محاسبه مجردشده اند ،باز برابرصفر نیست و نصف فرضی آن هم همینطور. منظوراگرفرضیه ای است که هاوکینگ بر اساس محاسبات و نه آزمایش و مشاهده گفته است وفقدان زمان و مکان درآغازبیگ بنگ رابعضی به معنای “هیچ” گرفته اند، و نیروی جاذبه راآغازگرهستی دانسته اند، که آن هیچ هیچ هم نیست و به اونیورسال های موازی می انجامد که بحثی مبهم تر از بحث خداست. تازه با “علیت” مورد علاقه دکتر که به این نتایج نمی توان رسید.
HamidDecember 14th, 2009 – 08:34
در بیشتر برنامه های  رادیویی  دکترهلاکویی همیشه  به ارتباط سیاست ، اقتصاد، فلسفه ، هنر و روانشناسی با “جامعه شناسی” اشاره کردند تا شاید ثابت کنند که ایشان مجازند در باره همه این ها اظهار نظر نمایند این درست. ولی یک جامعه شناس در هیچ یک از موارد فوق نمی تواند “فتوا” صادر کند مگر آن که در آن رشته متخصص باشد. مساله این است که دکتر در بحث فلسفه و سیاست و غیره بدون داشتن “درجه اجتهاد”، جانبدارانه نظری خاص را ترویج و تبلیغ می کند.
طبق فرمایشات ایشان همسر من و شما باید بداند که ما به خاطر منافع خودمان است که با او زندگی میکنیم . دست از پا خطا کند، دو دو تا چهار تا می کنیم و اگر لازم شد فورا در بستن چمدان کمکش خواهیم کرد. با این حال دکتر خودش هم میداند که نسخه هایش همه جا کار نمیکند. چند روز پیش ،از آن روزهایی بود که حالش خوب نبود و با شنوندگان نامهربانانه صحبت میکرد. به دختر خانمی گفت که :… از تو به عنوان کاغذ توالت استفاده کرده است. وچند دقیقه بعد دوباره همین عبارت توهین آمیزرا تکرار کرد. با شنونده بعد که به همین روال شروع به صحبت کرد ، ناگهان خودش گفت: نمی دانم امروز حال من خراب است یا حال شنوندگان؟!یعنی اینکه خودش هم میداند که از کوک و کوره خارج میشود و به نظر میرسد که افسردگی ادواری دارد. زیر بار این هم نمی رود که برخی باورها ، علمی یا غیر علمی ، کاری ندارم، هستند که “کوک دائمی” و خودکار دارند. نه اینکه هر از چند گاه مثل باطری شارژی، طرف به مدیتیشن و تراپی(یا به قول دکتر استحمام روانی) احتیاج پیدا کند تا دوباره “فیت” شود. تجربه من بی تجربه میگوید که همه انسان ها به جایی میرسند که دیگر تجدید نظر و باز نگری در خطوط اصلی باورهایشان برایشان مشکل میشود و از آن به بعد ، به کشیدن دیوار و حصار به دور عقاید خود می پردازند. امیدوارم دکتر هنوز به آن جا نرسیده باشد.HamidDecember 16th, 2009 – 07:11گفته شده انسان محوری” این مذاهب و مسلک ها علت گرایش مردم به آنهاست . انسان دوست دارد باور کند که چیزی بیش از پیچ و مهره و جزیی بی اراده در سیستم کائنات است. نتیجه اصلی که از قانون علیت می توان گرفت آن است که : جهان قانونمند است ، یعنی رفتاری دائما یکسان و تخلف ناپذیر دارد. این اصل علمی ولی با نیاز روحی انسان سازگار نیست . وظیفه روانشناس آن نیست که باچماق علم دائما بر سر انسان بکوبد که : خودت را بشناس که تو هیچ نیستی جز ذره ای در دست باد. توهم را دور بینداز و به خود نگر که درست مانند یک دستگاه عمل می کنی. و بعد با قیچی هرچه از عواطف و احساسات و گرایشات را که در قالبش نمی گنجد بچیند و به داخل سطل آشغال بریزد. و بعد “حیران ” بماند که در عصر انفجار نور ، چرا اینقدر “کوردل” وجود دارند که باعث رونق بازار “شبه علم ” میشوند. رواج دادن “واقعبینی “، که دکتر  هدف اصلی خود می نامد، نه هدف پروردگار  که اساس آن وحدت عالم انسانی بوده  درروانشناسی او چاقویی است که دسته خودش را هم می برد.همین هفته گذشته دکتر هلاکویی در پاسخ به سوال : ” خوب و بد چیست و ما در این جهان پر فریب چگونه میتوانیم این مفاهیم را به فرزندانمان بیاموزیم ، در حالی که اگر غفلت کنی زیر دست و پا له خواهی شد”. هیچ پاسخی که پاسخ باشد نداشت.
یاد حرف های خود دکتر می افتم که خطاب به شنوندگان گاه میگوید: ” شما هروقت دلتان می خواهد دو را چهار و سه را یک میکنید”. اگر فرض کنیم که دکتر، الان بخواهد از این جمله معروف آیت الله خمینی که : اقتصاد مال خر است ، دفاع کند . فکر میکنید برایش زحمتی دارد؟ خواهد گفت: البته منظور از اقتصاد ، مادیات است که در مقابل معنویات قرار دارد. و انقلاب ما اصولا برای بازگشت معنویات و اخلاقیات بود وگرنه اقتصاد زمان شاه که زیاد هم بد نبود…. . الی آخر. همینطور می فافه  بستگی داره باد از کدام طرف بیاد طوری که از یک شخصیت کله پوچ چنان کله ای درست کنه که طرف بگه عجب امامی  داشتم ولی خودمون   نمیتونستیم  .
http://taiziz.car.blog/2020/12/14/%d9%be%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%85%d9%88%d9%86-%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%ae%d8%aa-%d8%af%da%a9%d8%aa%d8%b1-%d9%87%d9%84%d8%a7%da%af%d9%88%db%8c%db%8c-%db%8c%da%a9-%d8%a8%d8%ad%d8%ab-%d8%b9%d9%84%d9%85%db%8c/

#